دست دوستی سعودی
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام فارس - وطن امروز /متن پیش رو در وطن امروز منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
ابوالفضل ولایتی| نگاهی به روابط دیپلماتیک ایران و عربستان سعودی در طول 93 سال اخیر (از زمان تاسیس حکومت سعودی) گواه آن است که تهران و ریاض در خلال دهههای متمادی روابط پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشتهاند. قطع روابط فیمابین به دلیل اعدام یکی از حاجیان ایرانی در مکه مکرمه در زمان رضا خان و روابط مستحکم ذیل تئوری دوستونی نیکسون در دوره محمدرضا شاه، گواهی بر این مدعاست. با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران نیز روابط طرفین شاهد فراز و فرودهای متفاوتی بوده، از وقوع حادثه گروگانگیری در مسجدالحرام توسط جُهِیمان العتیبی و یارانش و حمایت رژیم سعودی از صدام در جنگ تحمیلی تا درخواست ملک عبدالله از اوباما با عنوان قطع سر مار در منطقه (اشاره به ایران) از جمله وقایعی بوده که روابط تهران و ریاض را به سردی کشانده است، با این حال در مقاطعی شاهد ارتقای مناسبات فیمابین بودیم. به واقع نقش و جایگاه ژئوپلیتیک ایران و عربستان سعودی به عنوان 2 قدرت کلیدی منطقه، موجب شده در فواصلی طرفین در راستای تامین مصالح خویش در برابر یکدیگر قرار گیرند. در این میان ایالاتمتحده آمریکا و رژیم صهیونیستی از زمان پیروزی انقلاب اسلامی و با هدف ایجاد تنش در منطقه و تضمین نفوذ و حضور نظامی خود، کرارا بر آتش موجود در منطقه دمیده و با طرح مباحث و اتهاماتی چون اشاعه تروریسم و فرقهگرایی از سوی ایران، تلاش وافری برای دمیدن بر نزاع و جنگافروزی در منطقه کردهاند؛ سیاستی که 2 هدف کلیدی به حاشیه راندن مساله فلسطین و کنترل بازار نفت در منطقه بویژه پس از بحران نفتی 1973 را دنبال کرده است. در این رویکرد، جمهوری اسلامی به عنوان دشمن کلیدی اعراب (به جای رژیم صهیونیستی) از سوی محافل آمریکایی و صهیونیستی به تصویر کشیده شده است. سقوط رژیم بعثی در عراق و تحول در موازنه قوا و در ادامه وقوع تحولات موسوم به بیداری اسلامی در منطقه بستر مناسبی را برای تشدید خصومتها میان تهران و ریاض فراهم آورد؛ رخدادهایی که عراق، سوریه، یمن، لیبی، لبنان و بحرین را به محل منازعه طرفین مبدل کرد. با این حال پس از یک دهه تنش در مناسبات فیمابین، سال 2023 در راستای دیپلماسی منطقهای دولت شهید رئیسی و با میانجیگری پکن، 2 بلوک قدرت غرب آسیا از در مصالحه با یکدیگر وارد شدند. چرخش تدریجی سیاست خارجی ایالات متحده در زمینه کاهش اهمیت خاورمیانه و تمرکز بر مهار چین ذیل استراتژی هندوپاسفیک، در کنار بیاعتنایی دولت اوباما در برابر سقوط دومینووار دیکتاتورهای خودکامه عرب در خلال بیداری اسلامی و در نهایت انتقادهای صریح دولت بایدن از رژیم سعودی درباره تداوم جنگ در یمن، ناگزیر حکومت سعودی را بر آن داشت در پی ایجاد توازن در سیاست خارجی خویش برآید. محمد بنسلمان در راستای رهایی مفرط از وابستگی به ایالاتمتحده، در طول 5 سال اخیر، سیاست ارتقای مناسبات نظامی و اقتصادی با بلوک شرق را در پیش گرفته است. عضویت ریاض در پیمان بریکس و انعقاد قراردادهای عظیم نظامی و اقتصادی با چین، هند و روسیه در همین راستا قابل ارزیابی است. مراد از بیان نکته فوقالذکر از آن رو است که تمایل سعودی به ترمیم مناسبات با تهران درست در چنین بستری به وقوع پیوست. تجارب مهمی مانند جنگ یمن و واقعیات مربوط به فلسطین نیز در این چرخش سعودی به سمت ایران موثر بوده است. در همین راستا و در بحبوحه تنشهای فزاینده در منطقه، رسانههای منطقهای و بینالمللی به بازتاب وسیع سفر خالد بنسلمان، وزیر دفاع حکومت سعودی به تهران پرداختهاند. از سفر بنسلمان به تهران به عنوان نخستین سفر وزیر دفاع سعودی به ایران در طول نیم قرن اخیر نام برده میشود. اهمیت سفر یادشده از آن رو است که منطقه غرب آسیا در خلال ماههای پساهفتم اکتبر، در خون و آتش میغلتد. سرکوب بیامان و دهشتناک فلسطینیان توسط رژیم صهیونیستی تداوم یافته و دولت راستگرای نتانیاهو در سایه چراغ سبز ترامپ نه تنها در مسیر کوچ اجباری فلسطینیان و انضمام غزه و کرانه باختری به خاک سرزمینهای اشغالی گام برداشته، بلکه با اتکا به سیاست جوخههای ترور، مشت آهنین و تشویق نومحافظهکاران حاکم بر کاخ سفید، در مسیر بسط جنگ به لبنان، یمن، ایران و تجزیه سوریه قدم نهاده است. در چنین فضایی، ناظران منطقهای به تجزیه و تحلیل مفاد احتمالی نامه ملک سلمان به رهبری معظم انقلاب که توسط خالد بنسلمان به تهران آورده شده، همچنین سیاستهای احتمالی حکومت سعودی در قبال تحولات حاکم بر منطقه پرداختهاند.
بازار ![]()
اطمینان خاطر دادن به ایران
از زمان استقرار ترامپ در کاخ سفید، مسیحیان انجیلی مستقر در واشنگتن کرارا تهران را به در پیش گرفتن سیاست فشار حداکثری و در نهایت حمله نظامی تهدید کردهاند. در این میان، جمهوری اسلامی با تاکید بر پرهیز از جنگ و هشدار نسبت به پیامدهای افزایش تنش در منطقه، نسبت به بهرهگیری آمریکا از پایگاههایش در منطقه و استفاده از حریم هوایی، دریایی و خاک کشورهای غرب آسیا برای حمله احتمالی به کشورمان به همسایگان هشدار داده و تأکید کرده در صورت وقوع چنین خطایی، علاوه بر پایگاههای آمریکا، کشورهای مبدأ حملات از آتش خشم ایران در امان نخواهند بود. والاستریتژورنال اخیرا در گزارشی به نقل از کشورهای عرب شورای همکاری خلیجفارس نوشته است اعراب منطقه مانع بهرهمندی آمریکا از خاک و حریم هوایی خود در حمله احتمالی به ایران خواهند شد. از همین رو قابل تصور است بنسلمان در این سفر، حامل چنین پیامی به مقامات ارشد ایرانی بوده است.
درخواست میانجیگری
قطر و عمان به عنوان 2 همسایه جنوبی ایران در طول یک دهه اخیر، بارها در قامت میانجی میان تهران و دولتهای اروپایی و ایالاتمتحده به ایفای نقش پرداختهاند.
در مقطع کنونی و به موازات ارتقای مناسبات تهران و ریاض و با توجه به وزن و جایگاه خطیر سعودی در معادلات جهانی و منطقهای، قابل تصور است که ریاض به دلیل روابط مستحکم با واشنگتن و ترمیم مناسباتش با تهران در طول سالهای اخیر، در پی ایفای نقش در جایگاه میانجیگر میان تهران و واشنگتن بر آمده باشد.
بدون تردید وقوع هرگونه درگیری میان تهران و واشنگتن حتی با وجود اعلان رسمی بیطرفی اعراب، پیامدهای وسیع امنیتی نظیر رشد و نمو جریانهای تروریستی، ناامنی در مسیر انتقال نفت، تشدید بیثباتی در آبراههای بینالمللی نظیر دریای سرخ، سقوط سهام کشورهای منطقه و ... را به تمام کشورهای همسایه تحمیل خواهد کرد، از همین رو ریاض با افزایش تحرکات دیپلماتیک خویش، در پی ممانعت از چنین رخدادی است.
البته نباید فراموش کرد عربستان از مخالفان اصلی برجام بود. این کشور اکنون طرفدار مذاکرات، توافق و کاهش تنش میان ایران و آمریکاست. در واقع این موضوع نیز نمادی از چرخش عربستان از مواضع خود علیه ایران است.
درس عبرت از جنگ یمن
آوریل 2022 را میتوان نقطه عطفی در مناسبات حاکم بر شبهجزیره عربستان قلمداد کرد؛ مقطعی که در آن رژیم سعودی پس از 8 سال حملات بیوقفه به یمن، با موافقت ضمنی تهران، از در آتشبس با انصارالله درآمد. ترمیم روابط سعودی با تهران و بازگشایی سفارتخانهها یک سال پس از آتشبس یمن، محمد بنسلمان را به چرخش در مواضعش در قبال تهران واداشت. دولت سعودی که تا پیش از آن با اتکا به حمایت آمریکا، سیاست خصمانهای را در قبال تهران اتخاذ کرده بود، در مسیر گفتوگو و تقویت همکاریهای منطقهای گام نهاد. تغییر رویکرد ریاض از آن رو حائز اهمیت است که با وجود تشدید حملات ائتلاف به رهبری آمریکا به مواضع یمنیها در طول هفتههای اخیر، مقامات سعودی از حمایت از حملات آمریکا علیه حوثیها امتناع ورزیدهاند.
قابل تصور است که ملک سلمان در نامهاش به رهبر معظم انقلاب اسلامی، پیشنهاد مصالحه در منطقه از طریق گفتوگو و مشارکت راهبردی با تهران را مطرح کرده باشد. فارغ از چالش حاکم بر یمن که به چندپارگی و تضعیف تمامیت ارضی این کشور منتهی شده است، پروندههای لبنان (بویژه پس از انعقاد آتشبس)، عراق و آینده سوریه از دیگر موضوعاتی است که طرفین میتوانند با توجه به نفوذ خویش در کشورهای یاد شده، بدون مداخله بیگانگان در پی چارهجویی برآیند.
چارهجویی برای بحران غزه توأمان با ابطال پروژه سازش میان ریاض و تلآویو
از زمان انعقاد توافق آبراهام در آگوست 2020، دولتهای بایدن و ترامپ، همِ خویش را بر برقراری مناسبات دیپلماتیک میان عربستان و رژیم صهیونیستی قرار دادهاند. جایگاه خطیر ریاض به منزله پیشقراول و رهبر جهان عرب، موجب شده برقراری سازش میان ریاض و تلآویو به منزله پذیرش کامل حکومت اشغالگر صهیونیستی در جهان اسلام ارزیابی شود.
به باور نگارنده، سفر خالد بنسلمان به ایران در بحبوحه تنشهای لفظی و نظامی حاکم بر منطقه، پیامی روشن به ایالاتمتحده خواهد داشت؛ پیامی که در آن، عربستان به وضوح گفتوگو و مصالحه با همسایه بزرگش (ایران) را به برقراری مناسبات با رژیم صهیونیستی (بهرغم خشم واشنگتن) ارجح قلمداد کرده است.
عدم همراهی ریاض با فشارهای شدید غرب علیه روسیه و انعقاد تفاهمهای راهبردی با چین، بیانگر صحت این دیدگاه است. در این میان همسایگی سعودی با ایران و اثرپذیری ریاض از هرگونه رخداد امنیتی در خلیجفارس، مقامات سعودی را به اتخاذ رویکردی واقعبینانه سوق داده است.
مساله فلسطین و بیاعتنایی کاخ سفید به حقوق حقه فلسطینیان و تلاش برای کوچ اجباری آنان به خارج از باریکه غزه که عملا به عنوان خط بطلانی بر تئوری دودولتی مورد تایید سازمان ملل به حساب میآید، بیش از پیش سعودی را به سوی ایران به عنوان عنصری تأثیرگذار بر معادلات حاکم بر سرزمینهای اشغالی و پرهیز از به رسمیت شناختن دولت اسرائیل سوق داده است.
از ملک عبدالله، حاکم پیشین سعودی به عنوان مبتکر طرح زمین در برابر صلح در جامعه بینالمللی نام برده میشود؛ طرحی که بر مبنای آن و با خروج کامل صهیونیستها از مناطق اشغالی 1967 و تشکیل دولت مستقل فلسطینی به پایتختی قدس شرقی، رژیم تلآویو از سوی جهان عرب به رسمیت شناخته خواهد شد. با این حال افکار عمومی جهان عرب و رهبران سعودی به این مساله واقفند که بهرغم انعطافهای عظیم اعراب در برابر اسرائیل و آمریکا، فلسطینیان از دریافت کمترین حقوق خویش محروم ماندهاند، از همین رو پادشاهی سعودی از مطالبه به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی در مقطع کنونی به وضوح فاصله گرفته و با نزدیکی به تهران، بر آن است ضمن دستیابی به راهحلی مشترک برای خاتمه بخشیدن به سیاست مشت آهنین صهیونیستها در غزه، از آن به عنوان اهرم فشاری علیه آمریکا جهت تامین حقوق حداقلی فلسطینیها بهرهبرداری کند؛ رویکردی که با استقبال جمهوری اسلامی ایران همراه شده و آنچنان که رهبری معظم انقلاب در دیدار خالد بنسلمان فرمودند، چنین سیاستی (تقویت همکاریهای دوسویه) برای هر 2 کشور مفید بوده و میتواند ریاض و تهران را به مکمل یکدیگر مبدل کند.
-
شنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۴ - ۲۳:۴۳:۵۹
-
۵ بازديد
-

-
پیام فارس
لینک کوتاه:
https://www.payamefars.ir/Fa/News/946788/