تحلیلگر آمریکایی مطرح کرد: مصائب وجودِ یک احمق در قدرت!
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام فارس - فرارو /متن پیش رو در فرارو منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
«نتیجه سیاستهای ترامپ این شده که میبینیم یک توازن ولو ناقص در جهان، با هرج و مرج و عدم قطعیت جایگزین شده است. کیفیت زندگی به شدت اُفت کرده و گویی یک احمق همه کاره شده است. فردی که پُر از هیاهو و خشم است، اما هیچ چیزی برای عرضه کردن ندارد. این احمق اکنون حاکم آمریکا است و البته که دستیاران نالایقش که توسط ترامپ در مناصب قدرت جای گرفتهاند نیز زمام امور را به دست گرفتهاند.»
"والتر کلمنز، استاد علوم سیاسی در دانشگاه بوستون- هیل| "توماس هابز"، یکی از نخستین متفکران سیاسی مدرن، در کتاب مشهور خود با عنوان "لویاتان" (منتشر شده در سال 1651) استدلال کرد که مردم به یک حاکم قدرتمند نیاز دارند تا آنها را از زندگی در "وضعیت طبیعی" که در قالب آن قانون جنگل حاکم است و زندگی همراه با انزوا، عدمکیفیت، بی رحم و کوتاه است، نجات دهد.
هابز معتقد بود که بدون یک دولت قدرتمند، انسانها در هرج و مرجِ وحشیانهای زندگی خواهند کرد که در قالب آن شاهد وضعیت "جنگِ همه علیه همه" خواهیم بود. در قالب زندگی در وضعیت طبیعی یا زندگی با قوانین جنگل، افراد از هر اهرمی برای تضمین بقای خود ولو خشونت و بی قانونی استفاده میکنند. با این حال، منطق بقا انسانها را وادار میسازد تا اقتدار یک قدرت حاکمه مطلق را بپذیرند. آنها از روی ترس خود، وارد نوعی قرارداد اجتماعی میشود و حاکمیت مطلقی که در جامعهشان از بقیه قدرتمندتر است را میپذیرند.
مشروعیت سیاسی در یکچنین شرایطی تا حد زیادی وابسته به این است که آیا حاکم میتواند از مردمی که بر آنها حکومت میکند، در موقعیتهای مختلف حمایت و محافظت کند یا خیر. وقتی حاکم نتواند چنین کند، مردم هم دیگر از او اطاعت نمیکنند. مردم برای جلوگیری از فروپاشی ساختار حکومتی و یا عدم بازگشت به وضعیت جنگ همه علیه همه، از حاکمیت خود به عنوان اقتدار مطلق اطاعت میکنند. خداوند مردم را به دلیل اقدامات اشتباهی که در نتیجه دستورات حاکمیتِ حاکم بر آنها رخ داده، بازخواست نخواهد کرد. البته که افراد نمیتوانند اقدامات حاکمیتی را کنترل یا پیشبینی کنند.
رئیس جمهور ترامپ با هابز موافق است که حاکمیت باید اقتدار مطلق داشته باشد (در واقع قدرت حاکمیت نه باید خُرد شود و نه محدود باشد). ترامپ به نحوی رفتار میکند که گویی دانا و حاکم مطلق است. او هیچ محدودیتی را از جانب قانون اساسی، مجالس قانونگذاری یا دادگاهها حس نمیکند. هرکاری که او انجام میدهد گویی قانونی و موجه است.
ترامپیسم و وزارت کارآمدی دولتِ جدید در آمریکا، جامعه این کشور را به وضعیت طبیعی یا همان جنگ همه علیه همه بازگرداندهاند. توجه داشته باشیم که وقتی یک اقتدار عاقلانه و دلسوزد در قدرت نباشد، هرج و مرج برتری مییابد. همانطور که هابز هشدار میدهد، بدون نظم هیچ جایی برای صنعت و رونق نیست، زیرا میوه بینظمی، عدم قطعیت است. به همین منوال در یکچنین وضعیتی نمیتوان انتظار فرهنگ، دریانوردی بینالمللی، دانش، هنر، جامعه خوب و ... را داشت. آنچه در این وضعیت غالب است، چیزی جز ترس و خطر و تفوق وضعیت وحشت نیست.
برای آمریکاییها و اروپایی ها، حکومت صرفا در نقش تسهیل کننده زندگی نیست بلکه باید آزادی و ترویج شادی را هم دنبال کند. بنیانگذار حزب جمهوریخواه آمریکا، "آبراهام لینکلن" گفته است که هدف مشروع حکومت انجام هر کاری برای جامعه انسانهاست که آنها به آن نیاز دارند و، اما خود نمیتوانند آن را محقق سازند یا به خوبی نمیتوانند آن را به صورت انفرادی و با استفاده از ظرفیتهای فردی انجام دهند.
از زمان جنگ داخلی در آمریکا، دولت این کشور تلاشهای زیادی انجام داده تا تکثرگرایی، برابری و نگاه یکسان به همه شهروندان آمریکایی را به مثابه چهارچوبی از حکمرانی جا بیندازد. به عنوان مثال در سال 1865، قوانین رسمی خواستار استخدام ترجیحی کهنه سربازان جنگی و یا زنانی شدند که همسر آنها در جنگ کشته شده است. اصلاحیههای 13، 14 و 15 قانون اساسا آمریکا که پس از جنگ داخلی این کشور تصویب شدند مسائلی نظری بردهداری، شهروندی و حقوق رای دهی را مخاطب قرار دادند.
حقوق بشر در آمریکا به تدریج پیشرفت کرد با این حال به نحو قابل توجهی در دوره ریاست جمهوری فرانکلین روزولت، بهبود یافت. برای مثابل در سال 1936، روزولت لایحهای را امضا کرد که از دولت فدرال میخواست تا در مورد خرید کالاهای ساختهشده توسط افراد نابینا، اولویت قائل شود. با این حال، دونالد ترامپ و عضو غیرمنتخب و جنجالی دولت وی یعنی "ایلان ماسک" به جای بالابردن سطح رفاه عمومی در آمریکا، عملا آن را کاهش داده و میدهند.
البته که هر نهاد انسانی میتواند بهتر شود و بهبود یابد با این حال، هرگونه تغییر در یک سازمان پیچیده نیازمندِ این است که به خوبی طراحی شده باشد و البته که در اجرای تغییرات نیز دقت فراوانی لحاظ شود. تغییرات را نمیتوان با به دست گرفتن ارّه برقی نظیر کاری که ایلان ماسک میکند، محقق کرد.
"کاترین رمپل" هفته گذشته در مقالهای در نشریه "واشینگتنپست" این سوال را مطرح کرد که براستی چه کسی قرار است به ترامپ بفهماند که او درست رفتار نمیکند و سادهلوحانه به مسائل مینگرد؟ پس از اینکه ترامپ جنگ تجاری چندجبههای خود را آغاز کرد که منجر به یکی از بدترین خسارتها به بازار و تجارت جهانی از زمان جنگ جهانی دوم شده، نزدیکترین مشاوران و متحدانش هم حاضر نیستند او را به ادامه این روند ترغیب کنند و یا او را از آن بازدارند.
نتیجه این وضعیت شده اینکه میبینیم یک توازن ولو ناقص در جهان، با هرج و مرج و عدم قطعیت جایگزین شده است. کیفیت زندگی به شدت اُفت کرده و گویی یک احمق همه کاره شده است. فردی که پُر از هیاهو و خشم است، اما هیچ چیزی برای عرضهکردن ندارد.
این احمق اکنون حاکمِ آمریکا است و البته که دستیاران نالایقش که توسط ترامپ در مناصب قدرت جای گرفتهاند نیز زمام امور را به دست گرفتهاند.
بازار ![]()
-
پنجشنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۴:۵۳:۵۰
-
۱۱ بازديد
-

-
پیام فارس
لینک کوتاه:
https://www.payamefars.ir/Fa/News/946010/