چطور پسر مودب و خجالتی اهل مارسی، رکورددار بیشترین کارت قرمز برای یک هافبک در تاریخ فوتبال شده است؟
اجتماعي
بزرگنمايي:
پیام فارس - به مدت سیزده سال و از زمان فینال برلین در حال بررسی تئوری کوچک خودم بودم و آن را با عاشقان فوتبال به اشتراک گذاشتهام؛ تئوری تلهای از پیش تعیینشده توسط مربی تیم ملی ایتالیا مارچلو لیپی. مربی زیدان در یوونتوس که بهخوبی از خشم ناگهانی او آگاه بود، چون سه فصل شاهدش بود. استراتژی بسیار ساده بود؛ تحریک کردن کارگردان آبیها و انفجارش و سپس اخراج.
چنین ترفندهایی برای تضعیف رقیب در سطح جهانی عادی است و تاکتیک همیشه مخربترین سلاح تیم ملی ایتالیا بوده است. تله موذیانهای بود و زیدان به معنای واقعی کلمه با سر وارد آن شد.
طرفداری| در این بخش از زندگینامه زیدان به سراغ تاریکترین خاطره دوران فوتبال کاپیتان افسانهای خروسها رفتهایم و از زبان نویسنده کتاب، فردریک هرمل، به چرایی و چگونگی اتفاقی که در وقتهای اضافه فینال جام جهانی 2006 بین زیزو و مارکو ماتراتزی افتاد و آن که نویسنده مطرح میکند به نوعی تلهای بود که از سوی مارچلو لیپی برای کاپیتان پهن شده بود، میپردازیم:
گزیده ای از فصل سیزدهم: مرد انفجاری دوازده حواری مسیح، دوازده زنگ نیمه شب، دوازده ماه سال، دوازده ساعت روز، دوازده خوان هرکول، دوازده نشانه زودیاک، دوازده ستاره پرچم اروپا، دوازده دروازه اورشلیم، دوازده خدای المپ و دوازده کارت قرمز زینالدین زیدان به علاوه دو کارت قرمز دیگر در پیراهن آبی.
داستان زیزو داستان بهترین و بدترین است؛ داستان درخشانترین لحظات و خشنترین لحظات. چطور پسر خجالتی و مهربان اهل مارسی که اینقدر به والدین، معلمها و مربیان احترام میگذارد، تا این حد تندخو و خشن شده است؟ تا جایی که به عنوان هافبکی که بیشترین کارت قرمز را در تاریخ دریافت کرده شناخته میشود، در حالیکه دیگرانی مانند میشل پلاتینی یا آندرس اینیستا که نقشی مشابه او داشتند هرگز کارت قرمزی از داور دریافت نکردهاند؟ خود زیزو هم نمیتواند به یاد بیاورد دقیقا چند بار از زمین اخراج شده است. این خشم غیرقابل کنترلش که گاهی واکنشهایی وحشیانه و دور از تربیت و اصول به همراه داشت، در تمام دوران حرفهاش او را اسیر کرده بود. کارتهایی که داوران زیر نگاه مغرورش از جیبشان بیرون میکشیدند؛ در کن، بوردو، تورین، مادرید و تیم ملی، تا دراماتیکترین لحظه ممکن در ورزشگاه المپیک برلین در 9 جولای 2006. زیزو فینال جام جهانی، حرفه، عشق و زندگیاش را با یک کارت قرمز به پایان برد.
آن شب اهریمنی در گوشه تاریک ذهن و درون کفشهایش بیامان تقلا میکرد. هیچکس بهتر از دوستش کریستوف دوگاری نمیتواند این غیرقابل توضیح را توضیح دهد و سعی کند این فهمناپذیر را بفهمد:
زیزو همیشه میدانست این نقطه ضعفش است. در طول دوران حرفهایاش با این غریزه میجنگید، با شخصیتی که نمیتوانست کنترلش کند. یک بیعدالتی یا یک مدافع بیش از حد خشن میتوانست او را تحریک کند و به واکنش وادارد، مخصوصا در آن دورانی که بازی روانی و ارعاب بیشتر در فوتبال باب بود. باید آن را میپذیرفت و زندگیاش میکرد.
واکنشهای شدید و حساسیت بیش از حد خیلی زود در دوران حرفهایاش آشکار شدند. یزید حتی در نوجوانی، زمانی که فوتبالیستی جوان در کن بود، از توهینها و حرکات زشت عصبی میشد و به کوچکترین تحریکی واکنش نشان میداد. دیوید بتونی با چشمان خودش دیده است:
او عصبانی میشد و همه چیز را بیرون میریخت. بیعدالتی را نمیپذیرفت. یک بازی منطقهای را به یاد دارم که در شمال مارسی بازی میکردیم؛ شانزده ساله بودیم و حریف به پدرش اسماعیل که روی سکوها بود فحشی داد. زیزو توهین به عزیزانش را نمیپذیرفت، با او درگیر شد و با کارت قرمز اخراج شد. بیشتر از یکبار توسط مربی تنبیه شده بود و مانند سربازی مجبور بود رختکن را تمیز کند، اما فایدهای نداشت. امروز هم اگر مثلا در طول تمرینی با بازیکنی به مشکل بخورم، فورا از من دفاع میکند. از زمانی که مربی شده، این اتفاق نیفتاده، اما اگر یک روز متوجه درگیری من با کسی شود، حتما واکنش نشان خواهد داد و برای کمک میآید. البته امروز خیلی بالغتر شده و کنترل بیشتری روی خودش دارد.
به مدت سیزده سال و از زمان فینال برلین در حال بررسی تئوری کوچک خودم بودم و آن را با عاشقان فوتبال به اشتراک گذاشتهام؛ تئوری تلهای از پیش تعیینشده توسط مربی تیم ملی ایتالیا مارچلو لیپی. مربی زیدان در یوونتوس که بهخوبی از خشم ناگهانی او آگاه بود، چون سه فصل شاهدش بود. استراتژی بسیار ساده بود؛ تحریک کردن کارگردان آبیها و انفجارش و سپس اخراج. چنین ترفندهایی برای تضعیف رقیب در سطح جهانی عادی است و تاکتیک همیشه مخربترین سلاح تیم ملی ایتالیا بوده است. تله موذیانهای بود و زیدان به معنای واقعی کلمه با سر وارد آن شد. میتوان نیمه تاریکش را سرزنش کرد که توسط فشار احساسی و جسمی و طولانی شدن طاقتفرسای بازی تقویت شده بود؛ یک وضعیت روانی منجر به انفجار. آتشفشانی در آستانه فوران. فلیپ پارنیو آن را دیده بود، حسش کرده بود. یکی از کارگردانان فیلم «زیدان، پرتره قرن بیست و یکم»، چندین ماه را صرف تدوین تصاویری کرد که یک سال قبل در جریان بازی رئال مقابل ویارئال گرفته شد؛ مسابقهای در سانتیاگو برنابئو که زیدان به دلیل واکنش خشونتآمیز به خطای حریف اخراج شد. چند دقیقه بعد از فینال جام جهانی، پارنیو با من تماس گرفت:
میدونستم، قسم میخورم که میدونستم. خیلی وقته روی نماهای نزدیک از چشمان زیدان کار میکنم و امشب که بازی رو از تلویزیون تماشا میکردم، نگاهش قبل از کارت قرمز مقابل ویارئال را تشخیص دادم. احساس میکردم اتفاقی قرار است بیفتد.
در همین رابطه بخوانید:
زیدان چطور از «نه به مربیگری» به رویای هدایت رئال مادرید رسید؟
داستان پاس هندوانهای روبرتو کارلوس و راست پایی که با پای چپ، شاهکار تاریخی خلق کرد
وقتی پرز مجبور شد برای جلوگیری از خداحافظی زیدان، حقوق فیگو و رائول را دو برابر کند
چرا زیدان قراردادش با رئال مادرید را یک سال زودتر فسخ کرد؟
کارگر ساختمانی مهاجری که پسرش قهرمان ملی فرانسه شد
ورونیک زیدان؛ زنی که به خاطر زیزو از پشت بام پایین پریده است
استراتژی لیپی بسیار ساده بود: تحریک کردن کارگردان آبیها و انفجارش و سپس اخراج واقعا بین زیزو و ماتراتزی چه اتفاقی افتاد؟ دقیقا کلمات تحریککنندهای که او را تبدیل به قربانی کرد چه بود؟ چطور ممکن است کاپیتان آبیها چنین رفتاری کند؟ مدافع ایتالیایی نوعی یهودای امروزی بود که برای تحقق پیشگویی مصلوب شدن پیامبر فوتبال مقدر شده بود؟
زیدان ناخودآگاه در تلاش بود دوباره آزادی مطلقش را پیدا کند، دیگر قهرمانی نباشد که همه منتظرش بودند و هر فرانسوی میخواست او را برای همیشه در افسانهها ثبت کند. آیا زیزو را برای دوباره یزید شدن قربانی کرد؟ علاقهام به روانشناسی، ذهن کوچکم را به سمت معصومترین یا پیچیدهترین تئوریها میبرد بدون اینکه هرگز جرأت بیانشان را در مقابل او داشته باشم. اگرچه کنجکاوی در تمام این سالها مرا عذاب داده و زندگی فرصتهای متعددی برای طرح این موضوع به من داده اما هرگز این جسارت را نداشتم. همیشه بهانهای برای خودسانسوری پیدا میکردم. الان بیش از 13 سال طول کشیده است و آن را با بهترین دوستش، دوگاری، به اشتراک میگذارم:
هرگز در این باره به او چیزی نگفتهام، هرگز. میدانم دوران بسیار سختی در زندگیاش بوده و به همین دلیل اشارهای به آن نمیکنم. وقتی کسی حادثه تراژیکی را تجربه میکند، هر چه که باشد، منطقی و انسانی است اگر آن شخص نمیخواهد حرف بزند، دربارهاش حرف نزنی. مثل یک سوگ است. همیشه آزادانه در مورد همه چیز با او حرف میزنم، اما احساس میکنم آن قسمت از زندگیاش برای زیدان طنین خاصی دارد و میخواهد آن را برای خودش نگه دارد. و راستش را بخواهید برایم اهمیتی هم ندارد. چه چیزی را تغییر خواهد داد؟ از چهارده سالگی همدیگر را میشناسیم، میدانستم میتواند اتفاق بیفتد و فکر میکنم اگر چنین واکنشی نشان داد، به این دلیل بود که احساس بیعدالتی عمیقی میکرد. برای او ناراحتم چون رفیقم است. میدانم چه ارزشی دارد، میدانم او کیست، میدانم اتفاق آن شب عمیقا ناراحتش کرده است اما هرگز قضاوتش نمیکنم.
خشمها و خودخوریها در هم میآمیزند چون زیدان نمیتواند دروغ یا ریاکاری را تحمل کند و هنگامی که پشیمان است، نمیتواند این احساس را از بین ببرد. در آن جام جهانی معروف، بیزاری او از ریموند دومنک را میشد مدام دید. مربی آبیها نه به ارزشهای انسانی مورد نظر زیزو اعتقاد داشت، نه به ایدههای مدیریت یک تیم و نه حتی به دیدگاههای زندگی. زیدان و دومنک مانند دو غریبه از دو دنیای متفاوت بودند که فقط به یک زبان حرف میزدند.
این فاصله روز به روز بیشتر میشد تا جایی که زیزو دیگر هرگز نام مربی تیم را بر زبان نمیآورد و فقط "مربی" خطابش میکرد. وقتی دومنک او را دو دقیقه مانده به پایان بازی اول مقابل کره جنوبی تعویض کرد، احساس تحقیر زیادی کرد. به خاطر این تعویض توهینآمیز و نادرست از خشم، حتی بازوبندی را که همیشه آرزویش را داشت روی زمین انداخت.
زیدان که دهه چهارم زندگیاش را هم پشت سر میگذارد، به بلوغ رسیده و پس از مربی شدن در فوران خشم، متعادلتر شده و دیپلماتیکتر رفتار میکند. دیدگاهش نسبت به واقعیت کمتر رادیکال شده است. مانند هر مرد دیگری با بزرگتر شدن، انعطافپذیری ذهنیاش بیشتر شده و با کم شدن توان جسمی یاد میگیرد به آنچه در اسپانیا به آن "mano izquierda" میگویند تسلط پیدا کند؛ عبارتی که از گاوبازی سرچشمه میگیرد و نشاندهنده ملایمت و چابکی خاصی برای جایگزینی رویارویی مستقیم است. خودش توضیح میدهد:
اگر خیلی نرم با مردانتان رفتار کنید، کار نمیکند. متوجه شدم اگر در بین دو نیمه در رختکن فریاد بزنم، احتمالا تاثیر مثبتی در نیمه دوم خواهد داشت. اما به ندرت این کار را انجام میدهم چون فکر میکنم یک اختیار طبیعی دارم و نباید مانند بعضی مربیان که در طول تمرین و مسابقه دائما فریاد میزنند خودم را تحمیل کنم. اگر همیشه فریاد بزنم، دیگر خودم نیستم. اما هر از گاهی کمی طغیان در مواقع ضروری برای تیم خوب است.
کد تخفیف 10 درصدی: tarafdari داغترینها ????????????????????????
خوشحالی معنا دار ستاره لیورپول؛ ترنت پاسخ شایعهسازی مارکا را داد؟ تجدید دیدار رونالدو و جرارد پیکه در دبی / عکس هزینه بازسازی ورزشگاه آزادی از 1200 میلیارد تومان گذشت یک دلیل مانع از تمدید نشدن قرارداد اورونوف با پرسپولیس حقوق بازیکنان چلسی در فصل 25-2024؛ جیمز و سانچو در صدر / فیلم
-
دوشنبه ۱۰ دي ۱۴۰۳ - ۲۳:۵۸:۰۳
-
۸ بازديد
-
-
پیام فارس
لینک کوتاه:
https://www.payamefars.ir/Fa/News/896000/