سرمقاله اعتماد/ چگونه ایران میتواند بازی اسراییل را برهم بزند؟
مقالات
بزرگنمايي:
پیام فارس - اعتماد / « چگونه ایران میتواند بازی اسراییل را برهم بزند؟ » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته نصرتالله تاجیک است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
خاورمیانه لرزانتر از آن است که نظمپذیر باشد. جنگ پس از توفانالاقصی به وضعیت شکننده حاکم دامن زده است. اسراییل در غزه همانگونه که پیشبینی میشد، گیر افتاده، نتانیاهو در فشار داخلی و خارجی است و پایان جنگ غزه بدون پایان حماس که وعده داده بود، مرگ سیاسی وی را رقم میزند. نخستوزیری که میکوشد زمین بازی را تغییر و گسترش دهد و طرف جنگ را از فلسطینی-اسراییلی به ایرانی-امریکایی تبدیل کند! این حمله میتواند نشاندهنده رسیدن نتانیاهو به خطوط پایانی باشد که چنین ریسک بزرگی را کرده است! برای بررسی اقدام احتمالی ایران به دو تصویر نیازمندیم: تصویر بزرگ اسراییل و ایران از اوضاع کنونی و آینده، تصویر ایران از اقدامی که به اندازه کافی بازدارندگی لازم و مقطعی را داشته باشد تا جنگ اسراییلی- فلسطینی در بستر و ظرفیت خود بماند. ایران در طراحی خود باید تلاش کند که به جامعه جهانی بقبولاند اسراییل تهدیدکننده صلح و امنیت جهانی است و این اقداماتش در حمله به مکانهای دیپلماتیک میتواند سبب گسترش جنگ در منطقه شود. اسراییل سابقه طولانی در حمله به محافل دیپلماتیک دارد و در سایر کشورها دست به این اقدامات زده است و برهمین اساس اکنون ترس آنچنانی از تبعات حقوقی یا دیپلماتیک این موضوع ندارد. اسراییل از هر عملیاتی که بتواند دست برتر عملیاتی این رژیم را بالا نگه دارد، جنگ روانی در سایه آن به راه بیندازد و ایران را به واکنش وادارد، استقبال میکند.
فضای به وجود آمده پس از درگیریهای لفظی و تلفنی میان جو بایدن و بنیامین نتانیاهو و تصویب قطعنامه در شورای امنیت ملل متحد جهت برقراری آتشبس فوری در غزه پس از چندینبار وتوی امریکا ناشی از بدترین وضع روابط این دو و یأس امریکا از نتیجهبخش بودن تداوم جنگ غزه بود و یک ضربه سیاسی و دیپلماتیک به اسراییل و شخص نتانیاهو وارد کرد. گرچه اسراییل در مجموع توجهی به قطعنامههای سازمان ملل متحد ندارد اما تصویب چنین قطعنامهای عاملی است برای فشار روانی بر اسراییل و از وجاهت افتادن اقداماتش علیه مردم غیرنظامی غزه و کنترل او. شکلگیری اعتراضهای جدی به نتانیاهو در داخل اسراییل به دلیل بیهوده بودن هزینههایی که او بر دوش اسراییل و امریکا گذاشته، درحالی که گفته میشود 40درصد از توانایی نظامی حماس به قوت خود باقی است و نتیجهای از اقدامات و جنایات اسراییل در غزه، رفح و بیمارستانهای در محاصره عاید نتانیاهو نشد، وی با این حمله درصدد تغییر جهت جریان خبری است. بالاخص آنکه اخباری از تماسهای غیرمستقیم میان ایران و ایالاتمتحده در مسقط برای مدیریت تنش منتشر شد. نتانیاهو از هرگونه تماس و گفتوگوی ولو غیرمستقیم ایران و امریکا عصبانی میشود و برای تخریب آن دست به هر حرکتی میزند.
درباره واکنش ایران به این حمله براساس روشی که ایران از ابتدا در پیش گرفته و استراتژی عدم مداخله مستقیم در جنگ غزه باید تحلیل کرد. به باورم که این به اصطلاح صبوری استراتژیک در عدم حمله مستقیم به اسراییل باتوجه به مشکلات و اهداف نتانیاهو باید ادامه پیدا کند. اسراییل خواهان عکسالعمل ایران و تشدید وضعیت و گسترش دامنه جنگ است، اما منافع ایران در درگیری مستقیم نیست. پاسخ به ترورهای رو به تزاید اخیر، گذشته از نیاز به تشدید عملیات حفاظت اطلاعات از نیروهای انسانی نباید از جنس یک اقدام منفعلی، دفعی و مقطعی باشد؛ بلکه طراحی و اجرای سلسله اقداماتی منسجم، مستمر و ایجابی از عملیات نظامی، سیاسی، اطلاعاتی، دیپلماتیک و حتی اقتصادی است که خروجی آن باید تغییر نظام محاسباتی اسراییل و حامیانش در پیشبینیپذیری و مهار محور مقاومت باشد، زیرا اینگونه عملیات بیشتر برای لطمه وارد کردن به لجستیک گروههای مقاومت اجرا میشوند و ضربه زدن به اراده ایران برای حمایت از آنها، ولی چنانچه اقدامات بازدارنده ایران موثر نیفتد، بحث هدف قرار گرفتن هرگونه منافع اسراییل در هر کجا طبعا از انتخابهای روی میز ایران است، اما از نظر دیپلماتیک و فعالیت سیاسی و تبیین اهدافی که اسراییل از این حمله دنبال میکرده، ایران باید فعالانه وارد میدان شود و با شکایت به سازمان ملل یارگیری نماید.
اگرچه در چنین شرایطی اسراییل احتمالا اینگونه حملات را بیشتر به عنوان یک عامل بازدارنده میداند که اگر در چنین وضعیتی به آتشبس تن دهد، تهدید موجود نه تنها کاهش پیدا نخواهد کرد، بلکه بیشتر هم میشود، اما اینکه ایران نمیخواهد وارد یک جنگ منطقهای شود، ممکن است موجب شود تا اسراییل احساس برد کاذب داشته باشد و به این نتیجه برسد که اگر حملات خود را علیه تاسیسات و نیروهای ایرانی در سوریه که عامل اصلی پشتیبانی و لجستیک گروههای مقاومت است افزایش دهد، احتمالا بدون هزینه به خواستههای ادعاییاش دست خواهد یافت. اگر ایران پاسخ دهد و تلافی کند هم بهانه موجهی برای گسترش جنگ خواهد بود. این وضعیت ایران را در یک موضع متناقض قرار میدهد که با طراحی مطلوب میتواند از آن خارج شود. اینگونه حملات اسراییل دست گروههای مقاومت را برای مبارزه خود بازتر خواهد کرد تا هم منافع و اهداف اسراییل و هم نیروهای امریکایی موجود در منطقه را مورد هدف قرار دهند، اما مهمترین ضربه زمانی خواهد بود که اسراییل نتواند کالا و سوخت مورد نیاز خود را از طریق دریا وارد یا صادر کند. این مقوله به فعالیت سیاسی، دیپلماتیک، همراه کردن کشورها و اقدامات اطلاعاتی و نظامی قوی نیاز دارد.
-
چهارشنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۶:۰۵:۰۴
-
۲۷ بازديد
-
-
پیام فارس
لینک کوتاه:
https://www.payamefars.ir/Fa/News/804681/