پیام فارس
خشت‌های کج اوّل با ما چه کرد؟
چهارشنبه 3 ارديبهشت 1404 - 20:43:09
پیام فارس - هر کجا که نمایی ناهمگون و نامانوس در شهر دیدید، انگشت اتهام را به سمت معماران نبرید، این روزها معماران نخستین کسانی هستند که از فرایند ساخت‌وساز کنار گذاشته می‌شوند، در حالی که در کنار دیگر مهندسان، تنها آنها هستند که با نقشه‌ها و طراحی‌های خود، روح به بنا می‌بخشند.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، باور کنید این نوشته نه از سر تبریک است و نه به نیّت گل‌گذاشتن بر دفتر تقویم که اگر هم بود، گلی بود خشکیده میان خاکِ بی‌مهری و نسیان.
امروز روز ماست، یا بهتر بگویم، روز کسی که در سکوت، نقشه می‌کشد، طرح می‌زند، جان می‌کَند تا روحی در کالبد دیوارها بدمد، اما آن‌گاه که کار به ساخت می‌رسد، صدای بیل و کلنگ، طرحش را دفن می‌کند. اگر خانه‌اتان پنجره‌ای رو به آفتاب ندارد، اگر اتاقی دارید که با ورود تخت، کمدش بی‌درب می‌شود، اگر دستشویی‌تان به سبک سوژه‌های طنز، روبه‌روی پذیرایی گشوده می‌شود، لطفاً به معمار فحش ندهید… نه برای اینکه دل نازک داریم، نه برای اینکه روز معمار است، بلکه چون ما، اغلب اصلاً آن‌جا نبودیم.
ما، فرزندان شیخ بهایی هستیم که منارجنبان را آفرید، حمامِ یک‌شمعه ساخت و در ذهنش هندسه و حکمت را به یکدیگر دوخت؛ ما، میراث‌داران شیشه‌های رنگی، مقرنس‌های کاشانه خدا و ستون‌های سنگی حوض‌دار خانه‌های مادر بزرگیم اما حالا مانده‌ایم با طرح‌هایی که هیچ‌وقت اجرا نشد، در شهرهایی که هر خانه‌اش، قصه ناکامی یک معمار است.
کاش امروز به جای تعریف از شکوه گذشتگان، جرأت می‌داشتیم بپرسیم: «خانه‌ات معمار داشته؟ یا بنّایی بوده که نقشه را از اینترنت گرفته، به قیمت مناسب هم اجرا کرده؟» کاش یک بار، به جای غرور بی‌موقع به «پل طبیعت» و «مسجد نصیرالملک»، برمی‌گشتیم به کوچه‌ها؛ همان‌ها که حالا سنگ تراورتن کرم، نمایشان را یکدست خفه کرده. برجی از میلاد وسط یک نمای هشت‌متری سبز شده و دو شیر نیمه‌جان، از دل سنگ فریاد می‌زنند: «ما دیگر شیر نیستیم!»
در میدان معماری، ما هنوز داریم برای روشن کردن یک پنجره با مهندسان تأسیسات می‌جنگیم، برای جای کمد با مهندسان عمران و برای رنگ نما با سلیقه کارفرما و تازه اگر دست‌مان برسد، باید با بودجه هم بجنگیم، با زمان، با مجوز، با فرم‌هایی که در شهرداری بیشتر از بنا وزن دارند.
شاید دیگر آن معمار 50 ساله با مداد پشت گوش و دفترچه خط‌خطی، فقط در ذهن ما زنده باشد، حالا معمار، مردی جوان با کت رسمی و رایانه‌ای روشن است که شب تا صبح رندر می‌گیرد، و هر چه جزئیات در تصویرش بیشتر باشد، احتمال نابود شدنش در اجرا بیشتر است.
ما معماران، در بهترین حالت، مهندسان نقاشی لقب گرفته‌ایم، در بدترین حالت، سربارِ پروژه‌ایم. اما حقیقت آن است که ما آخرین امیدِ شهر برای داشتن اندکی معنا و زیبایی هستیم. خشتِ اول را شاید ما نگذاشتیم، اما هر روز با دیوارهای کجش زندگی می‌کنیم.
و شاید اگر روزی دوباره پنجره‌ای گشوده شد که نور از آن بگذرد، اگر حوضی دیدیم که بی‌دلیل لبخند زد، اگر شیشه‌ای رنگی یادمان آورد که زندگی، تنها بقا نیست، آن وقت بفهمیم که معماری، تنها ساختن نیست؛ تذکره‌ای است برای زیستن.
کد خبر 860272

http://www.Fars-Online.ir/fa/News/948482/خشت‌های-کج-اوّل-با-ما-چه-کرد؟
بستن   چاپ