سرمقاله اعتماد/ در سوگ پاپ فرانسیس بزرگ!
سه شنبه 2 ارديبهشت 1404 - 10:49:52
|
|
پیام فارس - اعتماد / «در سوگ پاپ فرانسیس بزرگ!» عنوان یادداشت روز در روزنامه اعتماد به قلم سید عطاءالله مهاجرانی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید: پاپ فرانسیس با نام اصلی خورخه ماریو برگولیو در 88 سالگی درگذشت. رحمت و رضوان الهی بر او که نظیر نداشت. کلیسای کاتولیک در دوران معاصر، پاپی با روش و منش و خلق و خوی او به خاطر نداشته است. پاپهای قبل از او بیشتر نماینده پولس رسول از جهت اعتقادی و نماینده امپراتوری رم از حیث تشریفات به نظر میرسیدند. پاپ فرانسیس هر دو نماد و راه و رسم را تغییر داد. او بیشتر سبک و سلوک مسیح و یوحنای مقدس را به خاطر میآورد تا رسمیت و تصلب پولس رسول را. به جای اینکه مانند همه پاپها مطابق سنت در قصر آپوستولیک زندگی کند در دوران مسوولیت پاپی خود در مهمانسرای سانتا مارتا به سر برد. او در همه عمرش خانهای از خود نداشت و یادآور این سخن و آیه شگفتانگیز انجیل بود که: «روباهان صحرا را لانهها و مرغان هوا را آشیانهاست. اما پسر انسان جایی برای سر نهادن ندارد.» (انجیل لوقا؛ باب نهم آیه 58) او مثل پسر انسان زندگی کرد. اخبار پاپ فرانسیس را همیشه دنبال میکردم. میدانید که در کلیسای کاتولیک رسمی وجود دارد که پاپ پای کاردینالها را در جلسهای کاملا خصوصی و تشریفاتی میشوید و میبوسد. این رسم با عنوان «مراسم پنجشنبه مقدس» در هفته مقدس، یک هفته پیش از عید پاک انجام میشود. سنت مسیح علیهالسلام است که در شام آخر به روایت انجیل طشتی خواست و ظرف آبی و حولهای. آنگاه پای تکتک حواریون را میشست و میبوسید. حواریون اشک میریختند و مسیح در همان حالت طمأنینه و سکوتش پای همگی را شست. (انجیل یوحنا: باب اول) از آن وقت این سنت در کلیسای کاتولیک برپاست. پاپ فرانسیس به گونه دیگری عمل کرد. بدون محافظ، بدون راننده با همان لباس ساده از واتیکان بیرون آمد. کنار خیابان سوار تاکسی شد. به زندان کودکان بزهکار رفت. 12 کودک را روی صندلی کنار هم نشاندند. پاپ فرانسیس پای کودکان را میشست و میبوسید. از جمله پای نوجوان زندانی مسلمان مراکشی 16 سالهای را شست و بوسید. تا صحنه را دیدم با خودم گفتم اگر مجال دیدار پاپ را پیدا کردم دستش را میبوسم! پیدا کردم. در تالار واتیکان منتظر ملاقات با پاپ بودیم. پاپ با تکتک مهمانان که همگی از شخصیتهای دینی و فرهنگی از ادیان مختلف بودند دست میداد. من دستش را مطابق عهدی که با خود داشتم بوسیدم! یکی از علمای مشهور خودمان کنار دستم بود. اعتراض کرد. گفتم من در حال و هوایی بودم که نمیشد و نتوانستم دستش را نبوسم! ما دست را نخست با قلبمان میبوسیم! دست بوسیدنهایی که با ملاحظات سیاسی انجام میشود، چیز دیگری است. شیخ زاید گفته بود دستی را که نمیتوانی قطع کنی ببوس! پاپ فرانسیس از همان آغاز که عنوان یا لقب «فرانسیس» را برای خود انتخاب کرد، ما را به یاد عارف بزرگ مسیحیت قدیس فرانسیس اسیزی (1226-1181) بنیانگذار طریقت فرانسیسکنها انداخت. تمام زندگی را با محبت و شیدایی صرف خدمت به مردمان کردن و برای خود هیچ نخواستن! ما در جهانی زندگی میکنیم که خودخواهی محور همه تلاشهاست. تمامی رنجها و مصیبتها و کشتار مردمان در فلسطین و یمن و لبنان و سوریه و... مصادیق خودخواهی ویرانگر بوده و هست. چگونه میتوان کشتار دهها هزار کودک را توجیه کرد؟ نان و آب را به روی خانوادههای نیازمند در اردوگاهها بست؟ کودکان را از گرسنگی کشت؟ در چنین جهانی که امریکا و اروپای مسیحی، به جهانخوارگی میاندیشند حضور پاپ فرانسیس غنیمت بود. گرچه جهان با قدرت برهنه بیمهار و بیذرهای معنویت اداره میشود. اما پاپ فرانسیس نسیم معطری بود که در این هوای عفونتزده و آبهای ناگوارِ دلآزار نفس را تازه میکرد. رهبر دینی که گفته بود: «کلیسای مردم فقیر بایست خود فقیر باشد.» با تشریفات و ریخت و پاش مبارزه کرد. لباسهای فاخر براق طلاکوب نپوشید. عصای مرصع جواهر نشان به دست نگرفت. تاج طلا بر سر ننهاد. وقتی روز نخست پاپی دید جوان مامور گارد تشریفات پشت در اتاقش به رسم تشریفات ایستاده است و مژه نمیزند رفت برایش صندلی آورد، برایش چای آورد. «بنشین پسرم! اسمت چیست؟ احوالت چطور است!» چنین راه و رسمی وجود نداشت. پاپ که با ماموران تشریفات و گارد پاپ که همه سوییسی و جوان و زیباپسران با لباس بسیار فاخر چشمربا هستند که حرف نمیزد! پاپ فرانسیس در سفر به نجف و دیدار با آیتالله سیستانی که او نیز در تاریخ مرجعیت شیعه کمنظیر است، دیدار کرد. افق درخشان معنویت و انساندوستی آن دو را آشنای هم کرده بود، متحد جانهای شیران خداست. روانش شاد.
http://www.Fars-Online.ir/fa/News/947772/سرمقاله-اعتماد--در-سوگ-پاپ-فرانسیس-بزرگ!
|