پیام فارس - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
سفر عراقچی به روسیه نشان داد که ایران از استراتژی هوشمندانهای پیروی میکند
بازار
![]()
حدیث روشنی| عباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان صبح پنجشنبه با نامهای مکتوب از جانب مقام معظم رهبری تهران را به مقصد مسکو ترک کرد. آقای عراقچی در ادامه این سفر ضمن تاکید بر مفید و جدی بودن رایزنیها با همتای روسیاش گفت: نامه مکتوب مقام معظم رهبری مباحث مختلفی را در بر میگرفت، از جمله مسائل منطقهای و همزمان بحثهای دوجانبه و همکاریهایی که با روسیه در جریان است. از طرفی این سفر در شرایطی انجام شد که دور دوم رایزنیهای غیرمستقیم ایران و امریکا قرار است امروز شنبه در رم پایتخت ایتالیا با میانجیگری عمان برگزار شود. به گفته آقای عراقچی هم روسیه و نیز چین برای کمک به پیشرفت روند مذاکره میان تهران و واشنگتن اعلام آمادگی کردهاند. به باور گروهی از ناظران سفر یک روزهآقای عراقچی نشان از عملیاتی کردن دیپلماسی چندجانبه تهران در فرآیند آغاز مذاکرات با واشنگتن دارد. در این میان سفر رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی و وزیر دفاع عربستان به تهران، نشان از اهمیت استراتژی چندوجهی ایران در پیگیری مذاکرات غیرمستقیم با ایالاتمتحده برای حل پرونده هستهای دارد. به این بهانه روزنامه اعتماد با هدف بررسی و ارزیابی سفر وزیر امور خارجه کشورمان به مسکو آن هم در آستانه رایزنیهای غیر مستقیم ایران با امریکا که قرار است در رم برگزار شود، با حسن بهشتیپور پژوهشگر مسائل بینالملل گفتوگو کرده است. بهشتیپور ضمن تاکید بر نقش سازنده مسکو بر فرآیند مذاکرات غیرمستقیم ایران و امریکا بر این باور است که به نتیجه رسیدن رایزنیهای تهران و واشنگتن قطعا در راستای منافع روسیه و چین خواهد بود.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
به عنوان سوال نخست، سفر عباس عراقچی به روسیه پیش از دور دوم گفتوگوهای ایران و امریکا را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا میتوان این سفر را نوعی هماهنگی راهبردی میان تهران و مسکو قلمداد کرد؟
اول اینکه روابط ایران و روسیه هنوز به سطح یک رابطه راهبردی نرسیده است. فراتر از این مباحث، به نظر من سفر اخیر آقای عراقچی، نشاندهنده اتخاذ یک سیاست هوشمندانه از سوی ایران است. ایران به جای تمرکز صرف بر مذاکرات گروه 1+5، اینبار تلاش کرده است تا در قالب یک چارچوب سهجانبه با روسیه و چین وارد گفتوگو شود. هدف از این مذاکرات، ایجاد هماهنگی در مواضع و دستیابی به دیدگاهها و سیاستهای مشترک در برابر موضعگیریهای ایالاتمتحده و کشورهای اروپایی است.در همین حال، ایران نیز گفتوگوهای انتقادی خود با اروپا را آغاز کرده است؛ گفتوگوهایی که تاکنون سه دور آن برگزار شده و دور چهارم آن نیز در آستانه برگزاری است. این گفتوگوها عمدتا با هدف جلوگیری از فعالسازی «مکانیسم ماشه» صورت میگیرد و دستورکار اصلی آن حول مسائل هستهای متمرکز است. هر چند که رویکرد این رایزنیها انتقادی است با این حال، این گفتوگوها به نوعی موجب شکلگیری هماهنگیهایی میان طرفین نیز شده است.
از سوی دیگر، ایران باب یک گفتوگوی غیرمستقیم با ایالاتمتحده را نیز گشوده است. به اعتقاد من، در این مسیر، ایران با توسل به یک سیاست مناسب با تمامی طرفها و بازیگران ذینفع در موضوع برجام به صورت موازی وارد گفتوگو شده است. این در حالی است که پیش از این، مذاکرات اغلب به صورت یکجا و تجمیعی برگزار میشد و طرفهای مقابل گاهی مواضع مشترکی علیه ایران اتخاذ میکردند. به نظر من این شیوه، تاکتیک هوشمندانهای است و اگر با همین روند ادامه یابد، میتواند به نتایج مثبتی منجر شود. در کنار این تحرکات، ایران در حال گفتوگو با آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز هست. اگر ایران بتواند در نهایت با آژانس به تفاهم دست پیدا کند و دو ابهام باقیمانده را حلوفصل نماید، عملا بهانه را از دست امریکا و کشورهای اروپایی برای اعمال فشار خواهد گرفت. در مجموع، این تحرکات نشاندهنده آن است که ایران به صورت همزمان یک دیپلماسی چندجانبه را در پیش گرفته و امیدوار است که این مسیر به نتایج مثبت و قابل قبولی منتهی شود.
پیش از سفر آقای استیو ویتکاف، نماینده ویژه ترامپ به عمان جهت رایزنی غیر مستقیم با تهران، ایشان راهی مسکو شد و توقفی در روسیه داشت، پس ازآن این ادعا مطرح شد که برنامه هستهای ایران محور رایزنیهای دو بازیگر بوده و مسکو در روند گفتوگو دخیل است، به باور شما با توجه به سفر وزیر خارجه کشورمان به مسکو پیش از دور دوم رایزنیها این سناریوی ادعایی تا چه اندازه قابل اعتنا است؟
یکی از معضلات اصلی در فضای رسانهای کشورمان، برداشتهای نادرست و بدفهمیهایی است که درباره ماهیت روابط ایران با سایر کشورها، بهویژه روسیه، شکل میگیرد. در این میان، باید توجه داشت که ایران و روسیه در چارچوب یک «همکاری بیست ساله» پیمانی را به امضا رساندهاند. این پیمان، برخلاف سایر توافقهای مشابه روسیه با کشورهایی نظیر کرهشمالی، به صراحت فاقد بندی است که روسیه را متعهد به حمایت نظامی از ایران در صورت بروز حمله خارجی کند؛ چراکه ایران آگاهانه و با افتخار چنینبندی را از مفاد این قرارداد حذف کرده است.در واقع، ایران همواره بر استقلال نظامی خود تاکید داشته و به هیچ وجه حاضر نبوده است زیر چتر حمایتی یک قدرت بزرگتر، نظیر روسیه، قرار گیرد. تصمیم حذف تعهد حمایت نظامی در پیمان با روسیه، کاملا در راستای اینسیاست اتخاذ شده است. ازسوی دیگر همانطور که روسیه در قبال ایران تعهد نظامی ندارد، ایران نیز در شرایط مشابه، وظیفهای در قبال دفاع از روسیه ندارد. در همین چارچوب، موضع روسیه در جریان مذاکرات ایران با امریکا، منطقی به نظر میرسد؛ چراکه به باور من، روسیه از حلوفصل اختلافات ایران و امریکا استقبال میکند، هرچند در افکار عمومی کشور این برداشت رواج دارد که روسیه از استمرار تنشها میان تهران و واشنگتن سود میبرد. واقعیت آن است که در هر درگیری یا تهدیدهای مشابه، ممکن است برخی کشورها منافع مقطعی کسب کنند، اما آنچه اهمیت دارد، رویکرد و راهبرد کلی کشورهاست. به اعتقاد من، باید این پرسش را صادقانه مطرح کرد که اگر ایران و امریکا به تفاهم برسند، آیا توافق میان دو بازیگر به سود روسیه خواهد بود یا خیر؟ به باور من، این توافق به سود روسیه خواهد بود؛ چرا که در صورت عدم توافق و در صورتی که ایران به سمت ساخت سلاح هستهای حرکت کند، این موضوع تهدیدی برای امنیت روسیه نیز محسوب میشود. کما اینکه روسیه، در مقاطع گذشته نیز این نگرانی را داشته؛ بهگونهای که در دوره پیش از برجام، مسکو به قطعنامههای ششگانه شورای امنیت علیه ایران رای مثبت داد. اما پس از پذیرش برجام و اجرای تعهدات از سوی ایران، فضا تغییر کرد و در همین راستا روسیه و چین سه قطعنامه علیه ایران را وتو کردند؛ دو قطعنامه مرتبط با موضوع هستهای و یک قطعنامه درباره یمن.
اکنون نیز اگر مذاکرات فعلی ایران و امریکا به نتیجه برسد و ایران به سمت بهرهبرداری صلحآمیز از انرژی هستهای حرکت کند، تحریمها رفع شوند و فضای تعامل اقتصادی باز شود، این وضعیت قطعا به نفع روسیه خواهد بود. روسیه نهتنها ایران هستهای با غنیسازی محدود، راتهدیدی برای خود نمیبیند، بلکه ایران بدون تحریم، شریکی بالقوه و موثر برای توسعه مناسبات اقتصادی و صنعتی برای این کشور محسوب میشود. تنها چالشی که در حال حاضر برای روسیه وجود دارد، درگیری این کشور با غرب بر سر بحران اوکراین است؛ وضعیتی که البته موجب میشود مسکو در پی تقویت روابط خود با تهران باشد. هماکنون نیز روسیه در این موضوع در حال گفتوگو با ایالاتمتحده است و از این جهت نمیتواند ایران را به خاطر ورود به مذاکرات با واشنگتن سرزنش کند. البته بنده شخصا منتقد جدی سیاست تجاوزکارانه روسیه در جنگ اوکراین هستم و بارها نیز این موضع را اعلام کردهام؛ اما این مخالفت، دلیلی نمیشود که واقعیات موجود را نادیده بگیریم. اینها نکاتی است که در فضای سیاسی و رسانهای باید به درستی درک و تحلیل شود.
در شرایطی که روابط ایران و اروپا به واسطه همکاریهای ادعایی نظامی تهران و مسکو، تیره شده، آیا سفر رییس دستگاه دیپلماسی کشورمان به مسکو چرخش ایران به سمت شرق در فرآیند دیپلماسی هستهای را برای اروپاییها برجستهتر نمیکند؟ در صورت درست بودن این فرضیه، پاسخ احتمالی اروپا چه خواهد بود؟
در ماجرای جنگ روسیه و اوکراین، ایران همواره بر سیاست بیطرفی تاکید داشته است؛ هرچند برخی ادعاها در رسانههای غربی تلاش کردهاند تهران را به عنوان یک بازیگر دخیل در این جنگ معرفی کنند. از طرفی ما در جایگاهی نیستیم که از یک کشور متجاوز، هر چند به اصطلاح شریک استراتژیک ما باشد، دفاع کنیم. مساله این است که بدانیم در کجای تاریخ ایستادهایم. کشوری که به هر دلیلی، حتی با ادعای تهدید از سوی ناتو، به همسایه خود حمله میکند، در نهایت یک «متجاوز» است. از این رو به باور من ایران اساسا باید از ورود به معادلات جنگ اوکراین پرهیز کند. ایران بارها بر این اصل تاکید داشته که نه درگیر این جنگ است و نه بهدنبال نقشی در آن میباشد. سود اصلی این جنگ تنها به جیب کمپانیهای اسلحهسازی در امریکا، انگلیس و آلمان سرازیر میشود. هر چند که اگر امکان و ظرفیتی وجود داشت که ایران بتواند نقش مثبتی در ایجاد ثبات و امنیت در بحران اوکراین ایفا کند، ارزشمند بود. اما در عمل، این ظرفیت وجود ندارد و حتی روسیه نیز اجازه چنین بازیگری را به تهران نخواهد داد. حال آنکه ایران در خاورمیانه توان بازیگری دارد، اما در بحران اوکراین، عملا این ظرفیت وجود ندارد. از سویی در مذاکرات برجام نیز و پیش از آغاز جنگ اوکراین، موضع روسیه و چین در دفاع از برنامه صلحآمیز هستهای ایران بارها به صورت مکتوب اعلام شده بود. وقتی روسیه و چین در راستای منافع خود از موضع ایران حمایت میکنند، در عمل بهدنبال کنترل وضعیت و اطمینان از صلحآمیز بودن برنامه هستهای ما هستند. این گزاره طبیعتا در راستای خواست اروپاییها است و بعید است با واکنش تند آنها روبهرو شود.
سفر عراقچی به روسیه چه پیامی برای امریکا یا حتی اروپاییها دارد؟ آیا این دیدار میتواند موضع چانهزنی ایران در مذاکرات را تقویت کند یا صرفا یک اقدام نمادین است؟
این مساله را باید در متن و محتوای نامه مقام معظم رهبری به آقای پوتین ارزیابی کنیم. محتوای این پیام، احتمالا در روزهای آینده از طریق تغییر موضع رسمی روسها مشخص خواهد شد.بعید به نظر میرسد این نامه صرفا پیامی غیرمستقیم به امریکا یا اروپا بوده باشد. چنین پیامهایی، معمولا در راستای سیاستهای کلان نظام ارسال میشود و میتواند در قالب یک هماهنگی سهجانبه بین ایران، روسیه و چین در راستای حل و فصل معضلات از طریق دیپلماسی فهم شود.برای چین و روسیه نیز این پیام بسیار مهم است. از همین رو، این کشورها بارها ایران را به حفظ مسیر مذاکره تشویق کردهاند. کشورهای منطقه نیز از جمله عربستانسعودی بهوضوح از این روند و احتمال رسیدن به مصالحه استقبال کردهاند.پیشتر عربستانسعودی از مخالفان برجام بود، اما اکنون شاهد هستیم که این کشور و دیگر کشورهای عربی، رویکردی حمایتی نسبت به توافق در پیش گرفتهاند؛ نمونه بارز آن نیز سفر اخیر وزیر دفاع عربستان به تهران است که میتوان آن را یکی از نشانههای این تغییر رویکرد دانست. به نظر میرسد ایران بهخوبی در حال جا انداختن این پیام در سطح منطقه است که به دنبال درگیری نیست، بلکه خواستار صلح، گفتوگو و یافتن راهحلهای دیپلماتیک برای اختلافات است؛ مسیری که به نفع تمامی کشورهای منطقه خواهد بود، چراکه در صورت بروز هرگونه جنگ یا تنش، همه طرفها متضرر خواهند شد.