چرا بازگشت ترامپ برای مصر و السیسی مشکل ساز است؟
چهارشنبه 24 بهمن 1403 - 10:01:29
|
|
پیام فارس - به گزارش جماران، «فارن پالیسی» نوشت: بازگشت «دونالد ترامپ» به کاخ سفید از نوامبر گذشته، نگرانیهایی را در قاهره برانگیخته است، زیرا «عبدالفتاح السیسی»، رئیسجمهور مصر، و حلقه نزدیک او در حال ارزیابی پیامدهای احتمالی دور دوم ریاستجمهوری «ترامپ» هستند. اگرچه «ترامپ» در دوره نخست خود رویکردی ظاهراً دوستانه نسبت به «السیسی» داشت—تا جایی که او را «دیکتاتور مورد علاقهام» خواند—اما واقعیت این رابطه پیچیدهتر از آن بود و در مواردی به زیان منافع «السیسی» تمام شد. رابطه پیچیده ترامپ و السیسی: دوستی یا تهدید؟ رژیم «السیسی»، که بهشدت وابسته به حمایت مالی و سیاسی خارجی است، دوران ریاستجمهوری «ترامپ» را همچون شمشیری دو لبه میدانست. باوجود لحن گرم و رویکرد ظاهراً دوستانه «ترامپ»، سیاستهای او و ماهیت غیرقابلپیشبینی تصمیماتش، اغلب اهداف راهبردی «السیسی» را تضعیف میکرد. بحران غزه و فشار ترامپ بر مصر تنها در هفته نخست بازگشت «ترامپ» به قدرت، نگرانیهای رئیسجمهور مصر به واقعیت تبدیل شد؛ «ترامپ» بر حل بحران غزه از طریق اسکان بیش از یک میلیون پناهجو در مصر و اردن اصرار ورزید—اقدامی که نهتنها میتواند رژیم «السیسی» را بهشدت بیثبات کند، بلکه حتی بقای آن را نیز با خطر جدی مواجه سازد. اتحاد غیرمنتظره مخالفان و حامیان السیسی علیه ترامپ دولت مصر در واکنش به درخواست «ترامپ» درباره غزه، بیانیهای قاطع و صریح صادر کرد که حتی نامی از او در آن برده نشده بود—اقدامی که «ترامپ» را به پافشاری بیشتر بر خواستههای خود واداشت. واکنش در شبکههای اجتماعی مصر چشمگیر بود؛ برای نخستین بار، هم حامیان اندک رژیم و هم مخالفان پرشمار آن، در حمایت از «السیسی» و مخالفت با «ترامپ» متحد شدند. فضای عمومی کشور اکنون بهشدت متحول شده است، بهویژه در مقایسه با امیدواری «السیسی» به روابط دو کشور در هشت سال گذشته. پرونده جزایر تیران و صنافیر؛ فشاری از سوی ترامپ «السیسی» در ابتدا، پیروزی «ترامپ» در انتخابات نخست او را فرصتی برای تقویت موقعیت خود در برابر کشورهای حاشیه خلیج فارس تلقی میکرد. در سال 2016، مصر و عربستان سعودی توافقی جنجالی برای انتقال حاکمیت دو جزیره تیِران و صنافیر در دریای سرخ به ریاض امضا کردند. این توافق، که در ازای حدود 16 میلیارد دلار کمک مالی و سرمایهگذاری انجام شد، با مخالفت گسترده افکار عمومی در مصر مواجه گردید و منتقدان، «السیسی» را به فروش خاک کشور متهم کردند. «السیسی» قصد داشت کمک مالی را دریافت کند، اما از مخالفت عمومی مردم بهعنوان ابزاری برای به تعویق انداختن انتقال جزایر به عربستان، بهطور نامحدود، بهره ببرد. او امیدوار بود که با استفاده از روابط خود با «ترامپ»، کشورهای حاشیه خلیج فارس، بهویژه «محمد بن سلمان»، ولیعهد عربستان، را تحت فشار قرار دهد. بااینحال، این استراتژی در اجلاس ریاض 2017 نتیجهای معکوس داشت. «ترامپ» در این نشست، «السیسی» را تحت فشار قرار داد تا روند انتقال جزایر به عربستان را تسریع کند. «السیسی» ناچار به پذیرش شد، اما از آن زمان تاکنون، قاهره با استفاده از بوروکراسی پیچیده و چالشهای حقوقی، انتقال کامل این جزایر را به تعویق انداخته است. کمکهای مالی و تسلیحاتی: آیا ترامپ از مصر حمایت خواهد کرد؟ باوجود لحن گرم و ظاهراً دوستانه «ترامپ» نسبت به «السیسی»، دولت او در دوره نخست ریاستجمهوریاش حمایت ملموسی از مصر ارائه نکرد. مخالفت «ترامپ» با کمکهای خارجی موجب شد که مصر در این دوره افزایش قابلتوجهی در حمایتهای مالی دریافت نکند و هیچ قرارداد تسلیحاتی مهمی نیز میان دو کشور امضا نشود. در آن زمان، این کمبود حمایت، ضربهای اساسی محسوب نمیشد. اما با وقوع بحرانهای ناشی از همهگیری کووید-19، جنگ روسیه و اوکراین و سوءمدیریت مالی «السیسی» که اقتصاد مصر را بهشدت بیثبات کرد، وابستگی رژیم او به منابع مالی خارجی برای بقا بهطور فزایندهای افزایش یافت. چالشهای حقوق بشری دوران ترامپ برای السیسی یکی دیگر از چالشهای دوران ریاستجمهوری «ترامپ» برای «السیسی»، مسئله حقوق بشر بود. باوجود شهرت «ترامپ» به چشمپوشی از نقض حقوق بشر در کشورهای متحد، دولت او بخشی از کمکهای مالی به مصر را به دلایل حقوق بشری قطع کرد و همچنین موفق شد آزادی «آیا حجازی»، فعال سیاسی مصری-آمریکایی، را از زندان مصر تضمین کند. آزادی «آیا حجازی» که تحت فشار شدید غرب صورت گرفت، از این جهت قابلتوجه بود که آخرین مورد در هفت سال گذشته محسوب میشود که فشارهای بینالمللی به آزادی یک فعال سیاسی در مصر منجر شد. دولت بایدن؛ فرصت یا تهدیدی کمتر برای مصر؟ در مقابل، دولت «بایدن» شرایط مساعدتری برای «السیسی» فراهم و با ارائه کمکهای مالی و کاهش فشارهای حقوق بشری، موقعیت او را تقویت کرد. در دوران «بایدن»، مصر با فشار کمتری برای نهایی کردن انتقال جزایر دریای سرخ مواجه شد، که به «السیسی» امکان داد تا همچنان کنترل خود را در آن منطقه تا حدی حفظ کند. کاخ سفید «بایدن» در قبال حقوق بشر رویکردی ملایمتر در پیش گرفت، بهندرت درباره نقضهای حقوق بشری در مصر اظهار نظر کرد و حتی تلاش کرد 300 میلیون دلار از کمکهای نظامی معلق را آزاد کند—اقدامی نمادین که در نهایت با مخالفت سنا متوقف شد. از نظر اقتصادی، دولت «بایدن» مسیر نجاتی حیاتی برای مصر فراهم کرد و توافقی با صندوق بینالمللی پول ترتیب داد که تقریباً سه برابر بزرگتر از توافقهای پیشین بود—بدون شرایط سختگیرانه—با هدف تضمین همکاری قاهره با اسرائیل در جنگ علیه حماس در غزه. این تزریق مالی، همراه با سرمایهگذاریهای کشورهای خلیج فارس، تنها در سال 2024 بیش از 50 میلیارد دلار به اقتصاد بحرانزده مصر وارد کرد. همچنین، وعده کمکهای بیشتری نیز برای حفظ روابط شکننده میان «السیسی» و «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر اسرائیل، داده شد. وزارت خارجه دولت «بایدن» همچنین فروش نزدیک به 5 میلیارد دلار سلاحهای پیشرفته، از جمله تانکهای آبرامز و موشکهای هلفایر، به مصر را تأیید کرد. اگر «کامالا هریس»، معاون سابق رئیسجمهور، در انتخابات 2024 پیروز میشد، با توجه به اظهارات انتخاباتی و سوابق او در دوران تصدی، این روند حمایت مالی و فروش تسلیحات احتمالاً ادامه مییافت. بازگشت «معامله قرن»؛ خط قرمز ارتش مصر اما اکنون، تهدیدی وجودی بر سر رژیم «السیسی» سایه افکنده است: احیای توافقی که «ترامپ» آن را «معامله قرن» نامیده بود. طرح جنجالی «ترامپ» برای صلح خاورمیانه در دوره نخست ریاستجمهوریاش، باوجود همراهی ظاهری «السیسی»، همچنان نقطه اختلافی اساسی میان آن دو باقی ماند. بحثبرانگیزترین بخش این پیشنهاد، الزام مصر به واگذاری بخشی از صحرای سینا برای اسکان فلسطینیهای آواره بود—خط قرمزی برای ارتش مصر، که این طرح را هم تهدیدی امنیتی و هم حکم مرگ سیاسی برای «السیسی» تلقی میکرد. واکنش کشورهای عربی به فشارهای ترامپ اگرچه کشورهای حاشیه خلیج فارس همواره نقش میانجی میان مصر و واشنگتن را ایفا کردهاند، اما ممکن است بار دیگر با «ترامپ» همراه شوند تا قاهره را در موضوعاتی مانند اسکان فلسطینیها در سینا و بازگرداندن جزایر به ریاض تحت فشار قرار دهند. باوجود بیانیه مشترکی که در 4 فوریه توسط وزرای خارجه عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر، مصر و اردن در مخالفت با طرح «ترامپ» صادر شد، اتحاد میان این کشورها همچنان شکننده است. این بیانیه، که در واکنش به اظهارات «ترامپ» در کنفرانس خبری «ما صاحب آن خواهیم شد» درباره غزه منتشر شد، نشاندهنده مقاومت جمعی منطقه در برابر این پیشنهاد است. مصر، بهویژه، موضع سختتری اتخاذ کرده و وزیر خارجه آن بیانیهای جداگانه منتشر کرده که هرگونه راهحل برای مسئله فلسطین مبتنی بر جابهجایی اجباری را محکوم میکند. بااینحال، این همبستگی ممکن است زودگذر باشد، بهویژه اگر «ترامپ» فشارهای خود را بر این کشورها تشدید کند. در چنین سناریویی، «السیسی» با چالشی ژئوپلیتیک و حساس دیگر روبهرو خواهد شد. در واکنش به این تهدید، «السیسی» طی یک سال گذشته در حال تدوین راهکارهایی برای جلوگیری از قرار گرفتن در تنگنا بوده است. مأموریت مصر روشن است: یافتن راهی برای عبور از جاهطلبیهای ترامپ، بدون به خطر انداختن ثبات یا حاکمیت خود. در عرصه استراتژی ژئوپلیتیک، مصر مدتهاست که به دکترین «مانعتراشی حسابشده» پایبند بوده است—بهتعویق انداختن، پیچیدهسازی یا از مسیر خارج کردن ابتکارات بهمنظور کسب امتیازات دیپلماتیک. همانطور که یکی از ژنرالهای مصری یک دهه پیش، به شرط ناشناس ماندن، گفته بود: «اگر همهچیز را روان و بدون مشکل پیش ببریم، چه کسی به ما زنگ میزند و درخواست لطف میکند؟» امروز، این دکترین با سه چالش اساسی مواجه است: جلوگیری از اجرای طرح «ترامپ» برای صحرای سینا، تحت فشار قرار دادن اسرائیل برای احترام به حاکمیت مصر در میان تنشهای فزاینده مرزی و ایجاد یک متحد منطقهای غیراسرائیلی بهمنظور متوازنسازی نفوذ کشورهای خلیج فارس. تقویت حضور نظامی مصر در سینا؛ راهی برای مقابله با تهدیدها برای مدیریت این چالشها، مصر یک کارزار چندوجهی را آغاز کرده است که شامل نمایش قدرت نظامی و تجدید آرایش استراتژیک میشود. از سال گذشته، گزارشهایی منتشر شده—که قاهره بهشدت آنها را رد کرده—که از تقویت تدریجی اما هدفمند حضور نظامی مصر در صحرای سینا حکایت دارند. تقابل مصر و اسرائیل بر سر توافق کمپ دیوید این اقدام، که احتمالاً ناقض توافقنامه کمپ دیوید است، پس از آن شدت گرفت که قاهره دریافت واشنگتن هیچ اقدامی برای مهار تخلفات اسرائیل از این توافق، بهویژه در اشغال مناطق مرزی مصر، انجام نمیدهد. اگرچه تقویت نظامی مصر در صحرای سینا در ابتدا با هماهنگی و تأیید اسرائیل انجام شد، اما پس از درگیری نیروهای مصری و اسرائیلی در نزدیکی مرز غزه، همزمان با بمباران این منطقه توسط اسرائیل در مه 2024، این روند به کانونی جدید از تنش تبدیل شد. گزارشها حاکی از آن است که نشانههای این تقویت نظامی شامل توسعه پایگاههای هوایی در بردویل و العریش، احداث تونلهای زیرزمینی در کانال سوئز برای جابهجایی سریع نیروها، و انبارسازی تسلیحات پیشرفته است. باوجوداینکه مصر قصد جنگ با اسرائیل را ندارد، اما اقداماتش پیام روشنی دارد. موضوع اصلی این است که اسرائیل، مصر را به نقض توافق کمپ دیوید متهم کرده است. در واکنش به این اتهام، مصر نیز تلاش میکند بحث را تغییر دهد و بهجای دفاع مستقیم، اسرائیل را به نقض همان توافقنامه متهم کند. در واقع، مصر از این فرصت استفاده میکند تا توجه را از موضوع «طرح اسکان فلسطینیان در صحرای سینا» که دولت «ترامپ» پیگیری میکند، منحرف کند و بحث را به یک مسئله متقابل درباره پایبندی دو طرف به توافق کمپ دیوید بکشاند. این یک تاکتیک دیپلماتیک است که مصر با آن تلاش میکند موضع خود را در برابر اسرائیل تقویت کند. این رویکرد میتواند خشم عمومی علیه اسرائیل را برانگیزد و کشورهای خلیج فارس را وادار کند که در برابر آنچه تحریکات اسرائیلی تلقی میشود، موضعی همسو با مصر اتخاذ کنند. چنین تغییری در معادلات، دینامیکهای منطقهای را پیچیدهتر کرده و به «السیسی» اهرمهای بیشتری برای مانور دیپلماتیک و چانهزنی در سطح بینالمللی میدهد. همکاری راهبردی با ترکیه؛ گزینهای برای موازنه قدرت همزمان، مصر به ترکیه بهعنوان وزنهای استراتژیک در برابر فشارهای منطقهای روی آورده است. اجلاس آنکارا در سپتامبر 2024، که نقطه اوج سه سال تلاش برای عادیسازی روابط بود، شراکتی را تثبیت کرد که بر پایه مخالفت مشترک با سیاستهای اسرائیل شکل گرفته است. تصمیم ترکیه برای محدود کردن تجارت با اسرائیل—که منجر به درخواست اسرائیل برای اعمال تحریمها شد—آنکارا را به شریکی ایدهآل برای مصر تبدیل کرد تا از این طریق، پیام ایستادگی خود را تقویت کند. در پشت پرده، همکاری نظامی میان دو کشور نیز بهطور چشمگیری تعمیق یافته است. از سال 2023، هیئتهای مصری با سازمان صنایع دفاعی ترکیه درباره خرید پهپادها و موشکهای پیشرفته مذاکره کردهاند و همزمان، از خلأهای موجود در محدودیتهای توافق کمپ دیوید بهره بردهاند. این اتحاد همچنین به مصر امکان میدهد تا به بازیگری کلیدی در شاخ آفریقا تبدیل شود. قاهره احتمالاً قصد دارد با بهرهگیری از نفوذ فزاینده ترکیه—که پس از حل مناقشه اخیر در سومالیلند تقویت شده است—بر اتیوپی، متحد امارات متحده عربی، فشار وارد کند و همزمان درگیریهای مربوط به منابع آبی نیل را مدیریت نماید. ریسکهای اتحاد مصر و ترکیه برای کشورهای خلیج فارس برای کشورهای حاشیه خلیج فارس، چشمانداز ایجاد یک محور ترکیه-مصر—اتحادی میان دو رقیب تاریخی—یک سناریوی کابوسوار محسوب میشود، چراکه میتواند سلطه منطقهای آنها را تضعیف کرده و آنها را به اتخاذ رویکردی محتاطانهتر در مواجهه با «السیسی» وادار سازد. بااینحال، این مانورها با ریسکهای قابلتوجهی همراه است. اسرائیل نسبت به نظامیسازی صحرای سینا توسط مصر بهشدت حساس شده، درحالیکه کشورهای حاشیه خلیج فارس گسترش نفوذ ترکیه را مداخلهای نامطلوب تلقی میکنند—موضوعی که خاطره تحقیر دوران حاکمیت عثمانی بر شبهجزیره عربستان را برای آنها زنده میکند. اما برای «السیسی»، محاسبه کاملاً روشن است: مانعتراشی و ایجاد هرجومرج، ابزارهای بقای او هستند. او پیشتر با مبهم کردن معادلات ژئوپلیتیک، مصر را از کشوری نیازمند، به بازیگری مخرب تبدیل کرده و رقبایش را وادار ساخته است که بر اساس شرایط او مذاکره کنند. آیا السیسی میتواند از هرجومرج ترامپ به نفع خود استفاده کند؟ بااینحال، اگر چند هفته نخست ریاستجمهوری «ترامپ» چیزی را آشکار کرده باشد، این است که او خود استاد هرجومرج است—غیرقابل پیشبینی، سرسخت، و اغلب بیاعتنا به هنجارهای دیپلماتیک سنتی. تکیه «السیسی» بر هرجومرج حسابشده ممکن است شمشیری دو لبه باشد، چراکه تمایل «ترامپ» به غیرقابل پیشبینی بودن میتواند شرایط را به ضرر قاهره تغییر دهد و مصر را در وضعیتی قرار دهد که هر روز مجبور باشد با قواعدی تازه کنار بیاید. با تثبیت دولت دوم «ترامپ»، رژیم «السیسی» اکنون در بحرانیترین مقطع خود قرار گرفته است—یک بازی پرمخاطره که در آن هر اشتباه میتواند دههها موازنهگری محتاطانه را برهم بزند. موفقیت یا شکست این قمار سیاسی تنها به یک پرسش بستگی دارد: آیا مانعتراشی «السیسی» میتواند جاهطلبی «ترامپ» را پشت سر بگذارد؟
http://www.Fars-Online.ir/fa/News/926829/چرا-بازگشت-ترامپ-برای-مصر-و-السیسی-مشکل-ساز-است؟
|