پیام فارس - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
ایران امروز به لحاظ جایگاه در جهان، دو وضعیت در دو حوزه متفاوت دارد. دو عرصهای که میتوان ایران امروز را در آنها بررسی کرد عبارتند از نظام جهانی دولتها و نظام جهانی اقتصاد.
با بالا گرفتن تنش در منطقه غرب آسیا در سال 1403 به دست گرفتن ابتکار عمل برای تأمین امنیت ملّی امری ضروری به نظر میرسد. سیاستنامه حاضر، نگاه به مسائل داخلی و خارجی از نقطهای تازه را در کنار طیفی گسترده از اقدامات عملی شامل تقویت توان دفاعی، استحکام پایههای اقتصادی، ارتقای سرمایه اجتماعی و فعالیتهای گسترده دیپلماتیک پیشنهاد میکند.
پایه نظری این توصیه سیاستی، بر یک خوانش تاریخی از ایران در بیش از دو قرن گذشته و تحلیلی از تاریخ تهدیدهای بیرونی امنیت ایران در این بازه زمانی استوار است و جمهوری اسلامی ایران را به عنوان موجودیت سیاسی مشروع برای مطالبه و تأمین امنیت ایران صورتبندی و نظریهپردازی میکند. روایت ارائهشده در این متن، روند طیشده و ضربههایی را تشریح میکند که ایران از محل نقصانهای امنیتی از دوره قاجار تا انقلاب اسلامی متحمّل شده است. هدف این رویکرد، نظریهپردازی و صورتبندی رفتار ایران و منطق تاریخی و تمدّنی کنشهای جمهوری اسلامی ایران در جهان امروز و در طول چهار دهه گذشته است.
این سیاستنامه که دیروز در نشستی توسط محمدجواد ظریف، معاون راهبردی رئیسجمهور، رونمایی و تبیین شد، میکوشد پیام ایران را برای جهان جدید، بهویژه پس از تحوّلات اخیر در آسیای غربی طی یک سال گذشته، به روشنی و بهعنوان «نتیجه یک محاسبه تاریخی و عقلانی» به گروههای مختلف منتقل کند. این گروهها طیفهای مختلفی در داخل و خارج کشور را شامل میشوند.
میتوان روایت و پیامهایی شبیه به آنچه در این متن بازتاب یافته است را به صورت گسترده در جهان منتشر کرد، با رهبران دیگر کشورها به اشتراک گذاشت و مجامع علمی و دانشگاهی، اندیشکدهها و متفکران جهان را به بررسی و تحقیق در این زمینه فراخواند؛ و از این طریق، روایتی درست و مفید از ایران برای دنیای جدید را هم در سطح جهانی و هم در داخل کشور ارائه داد. از این منظر، سیاستنامه حاضر روایتی مناسب و مفید از کنش تأمین امنیت ملّی را برسازی میکند و راهبردهای عملیاتی و دیپلماسی عمومی برای این روایت را ارائه مینماید که میتواند به عنوان یک سند رسمی از سوی جمهوری اسلامی ایران منتشر شده و به تولید مبانی جدید تعامل در سیاست خارجی برای تأمین امنیت ملّی ایران کمک کند.
1. پرده اول: از 1804 تا 1946
وضعیت ایران امروز را باید در سایه مرور تاریخ از سال 1796 تا زمان حاضر درک کرد. سال 1796 زمان لشکرکشی ارتش ایران به قفقاز و پیروزی ایران در این جنگ است. روسیه در این جنگ، خاک ایران را ترک میکند، اما هشت سال بعد، جنگ اول ایران و روسیه درمیگیرد و تا سال 1813 به طول میانجامد. این جنگ به انعقاد عهدنامه گلستان و جدا شدن گرجستان، داغستان و بخشهایی از آذربایجان از ایران میانجامد. دوره دوم جنگهای ایران و روسیه (1828-1826) نیز به معاهده ترکمانچای و شکست ایران منتهی میشود.
2. پرده دوم: از 1945 تا 1970
این بازه زمانی را میتوان دوران دنبالهروی ایران دانست؛ ایرانی که به دلایل مختلف، از جمله ترس از شوروی، قادر به مانور در سیاست خارجی نبوده و از آمریکا و غرب پیروی میکند. ایران که تجربه اشغال و از دست دادن بخشهایی از سرزمین خود به دست روسیه را داشته، به دلایل ژئوپلیتیک خود را نیازمند تبعیت از غرب میبیند و در این زمان، برای بازسازی اقتصادی نیز وابسته به کمکهای غرب و البتّه موازنه آن با شوروی است.
3. پرده سوم، سالهای 1970 تا 1979: کسب و تثبیت قدرت وابسته درون نظام بینالملل
حکومت پهلوی دوم، طی دهه هفتاد میلادی تلاش میکند تا تحقیر تاریخی ایران را با ایفای نقش «ستون امنیت منطقه» با استفاده از دکترین نیکسون پایان دهد. اقدام ایران در سال 1973 (1352 شمسی) را میتوان اولین قدرتنمایی ایران (فراتر از نگاهی مبتنی بر تفاوت نظامهای سیاسی در دورانهای مختلف) تلقّی کرد. محمدرضا پهلوی به منظور جلوگیری از تسلّط شورشیان چپگرا بر عمّان و مناطق نزدیک به تنگه هرمز و نوار جنوبی دریای عمّان، نیروهای ارتش ایران را به ظفّار اعزام میکند و ارتش ایران در این مأموریت پیروز میشود.
این نخستین پیروزی ایران در یک جنگ، بعد از یکونیم قرن شکستهای نظامی تحقیرآمیز است. دومین مواجهه نظامی مهم ایران بعد از 142 سال تحقیر نظامی، درگیریهای 1975-1974 بین ایران و عراق بر سر مسئله اروندرود است. ایران معاهده 1975 الجزایر، و قرار گرفتن مرز بین دو کشور در عمیقترین نقطه رودخانه (خط تالوگ) را بهدست میآورد.
4. پرده چهارم، سالهای 1979 تا 2019: کسب و تثبیت قدرت در چالش با نظام بینالملل
سومین جنگ مهم ایران در نیمه دوم قرن بیستم بین سالهای 1980 تا 1988 با کشور عراق رخ میدهد. این جنگ بر ایران تحمیل میشود، اما ایران برای اولین بار بعد از 1796، در یک جنگ بزرگ، هیچ بخشی از خاک خود را از دست نمیدهد؛ همچنین، ایران برای اولین بار بعد از 1804 موفق میشود از مرزهای خود در برابر حمله خارجی عراق – که از سوی کشورهای بزرگ جهان پشتیبانی میشد – با موفقیت دفاع کند.
5. پرده پنجم، از 2019 تا 2024: رسیدن به موازنه
ایران در این بازه زمانی، پهپاد ارزشمند آمریکا را در آبهای مرزی خود در دریای عمّان ساقط کرده اما با واکنش نظامی آمریکا مواجه نشده است. ایران همچنین در واکنش به ترور شهید سپهبد قاسم سلیمانی توسط آمریکا، به پایگاه عینالاسد حمله میکند و با ترکیبی از دیپلماسی و قدرت نظامی، از حمله متقابل جلوگیری میکند. ایران در واکنش به حمله اسرائیل به ساختمان بخش کنسولی سفارتخانه خود در سوریه، در 13 آوریل 2024 از خاک خود مستقیم به اسرائیل حمله کرده است.
6. ایران: 220 سال مطالبه امنیت
ایران بعد از یکونیم قرن شکستهای نظامی، جدا شدن بخشهایی از سرزمین و تحقیر، و بعد از نزدیک به 34 سال دنبالهروی و وابستگی برای حراست از مرزها و امنیت خود، از سال 1357 شمسی اقدام برای تثبیت خود بهمثابه «دولت توانمند در دفاع از خود» را آغاز میکند.
7. تبدیل دستآورد امنیتی به سایر دستآوردها
رسیدن به وضعیت «دولت قادر و مطمئن به تأمین مستقل امنیت خود» دستآورد بزرگی است اما چند نکته مهم برای تبدیل امنیت مستقل به امنیت مستقل و پایدار وجود دارد:
1.این دستآورد باید به دستآوردهای دیگری ترجمه و تبدیل شود:
دستآورد سیاسی، شامل مشروعیت و ثبات نظام سیاسی، اقتدار بینالمللی و زیرساخت سیاسی مناسب برای سرمایهگذاری و پیشرفت اقتصادی پایدار؛
دستآورد اقتصادی به منظور تأمین مالی پیشرفت، تأمین هزینه پایدارسازی زیرساخت امنیت کسبشده، خلق رضایت اجتماعی؛
دستآورد فنّاورانه، شامل دسترسی به فناوریهای ضروری برای پیشرفت پایدار و حل مسائل ایران، و افزایش ظرفیت ایران در مشارکت فنّاورانه با شرکتها و کشورها و قابلیت تولید فناوریهای ضروری در داخل کشور؛
دستآورد اجتماعی، شامل غرور ملّی، رضایت اجتماعی و افزایش ظرفیت همزیستی مسالمتآمیز ایرانیان در کنار یکدیگر؛
پایداری محیطزیستی و افزایش زیستپذیری سرزمین (به ویژه با توجه به انواع مسائل محیطزیستی نظیر کمبود آب، خاک، فرونشست زمین، آلودگی هوا و غیره)؛
قدرت معنایی، شامل قدرت متقاعدکنندگی «همبسته جامعه-حکومت» ایران، برای نسل جدید، ایرانیان خارج از کشور و مردم سایر کشورهای جهان.
2.نگاه جامعه ایرانی به محیط اطراف خود (خانه، جامعه؛ منطقه و جهان) از نگاه «تهدیدمحور» که زاییده وضعیت پیشین بوده است به نگاه «فرصتمحور» که ضرورت پیشرفت به سوی امنیت پایدار است تبدیل شود، بدون آنکه با خوشخیالی نسبت به تهدیدهای مستمر بیتوجهی نشاندادهشود.
3.دستآورد تمدّنی رسیدن به وضعیت «دولت قادر و مطمئن به تأمین مستقل امنیت خود» باید به ابزاری برای کاهش فاصله ایجادشده بین ایران و سایر کشورها، بهویژه رقبای منطقهای نظیر ترکیه، امارات متّحده عربی و عربستان سعودی در برخی ظرفیتهای اقتصادی، مالی و فنّاورانه تبدیل شود.
4.دستآورد تمدّنی رسیدن به وضعیت «دولت قادر و مطمئن به تأمین مستقل امنیت خود» با رسیدن به آنچه در بندهای بالا گفته شد باید:
امید را در جامعه ایرانی تقویت کند؛ چشمانداز امیدبخشی برای کاهش مهاجرت نخبگان و جوانان ایرانی در سطوح مختلف ایجاد کند؛ انگیزههایی برای فرزندآوری و افزایش نرخ جمعیت خلق کند؛ التهابهای اجتماعی جامعه ایرانی در ابعاد مختلف – از اقتصادی تا تنشهای اجتماعی – را کاهش دهد؛ عرصههای منازعه بالقوّه بین جامعه و حکومت را کاهش داده و شکافهای میان حکومت و مردم را از میان بردارد، ظرفیتهای گفتمانی علیه نظام سیاسی و تحقیر جامعه ایرانی را به شکل مؤثّری کاهش دهد.
5.تصویر ایران صلحطلب و دارای مقاصد مرتبط با توسعه همهجانبه خود را به جهان نشان داده و فرایند امنیتیسازی ایران را کُند، بیاثر و متوقّف سازد.
6.به فرایندها و تلاشها برای کاستن اثر تحریمها، خارج کردن ایران از زیر فشار تحریمها و نهایتاً عادیسازی رابطه اقتصادی ایران با سایر کشورها کمک کند.
8. دو عرصه جهانی و دو وضعیت متفاوت
ایران امروز به لحاظ جایگاه در جهان، دو وضعیت در دو حوزه متفاوت دارد. دو عرصهای که میتوان ایران امروز را در آنها بررسی کرد عبارتند از نظام جهانی دولتها و نظام جهانی اقتصاد. این دو عرصه، مقتضیات متفاوتی دارند و علیرغم ارتباطاتی که با یکدیگر دارند، اما در حوزههایی نیز استقلال نسبی پیدا میکنند. ظرفیت و قدرت واقعی هر کشوری تحت تأثیر میزان همسویی جایگاه کشور در هر دو عرصه است.
8-1. ایران در نظام قدرت جهانی
در نظام قدرت جهانی، رسیدن به وضعیت «دولت قادر و مطمئن به تأمین مستقل امنیت خود» اصلیترین شاخص وضعیت ایران در جهان امروز است. بدیهی است که قدرت نظامی و ظرفیت دفاع از خود یا ضربه زدن به دیگران از میزان قدرت اقتصادی تأثیر میپذیرد، اما در عرصهها و بازههایی از تاریخ میتواند استقلال نسبی از قدرت اقتصادی داشته باشد. شوروی سابق، چین عصر مائو، هند پیش از جهش اقتصادی، پاکستان و روسیه امروز، در حالی که قدرتهای اقتصادی قابل توجّهی نبودهاند، اهرمهایی برای اعمال قدرت در جهان داشتهاند.
8-2. ایران در نظام جهانی اقتصاد
برخلاف جایگاه ایران در نظام قدرت جهانی، روندهای زیر نشاندهنده تضعیف شدن در نظام جهانی اقتصاد هستند:
تضعیف جایگاه نفت ایران در تأمین انرژی جهان و بالاخص محدود شدن تعداد مشتریان؛
تحریمهای اقتصادی و کاهش دسترسی به ارزهای جهانروا؛
کاهش دسترسی به فناوری؛
کاهش امکان مشارکت با شرکتهای خارجی و دسترسی به فناوری، دانش و ظرفیتهای ناشی از همکاری؛
جایگاه ضعیف در سرمایهگذاری مستقیم خارجی؛
دشواریهای شدید ناشی از تحریمها برای دسترسی به نظام بانکی، پولی و مالی جهانی؛
توسعه کریدورهای مختلف در اطراف ایران بدون مشارکت طرف ایرانی و استفاده از ظرفیتهای سرزمینی ایران؛
تضعیف جایگاه ایران در شبکههای بینالمللی بار و مسافر (بنادر، فرودگاهها و خطوط انتقال کالا و انرژی)؛
کاهش ضریب پیچیدگی کالاهای صادراتی ایران به کشورهای جهان و در نتیجه سهولت جایگزینی آنها؛
جایگاهیابی ضعیف ایران در زنجیرههای ارزش جهانی.
9. بایستههای نزدیک کردن دو جایگاه
ایران امروز برای تداوم دستآورد رسیدن به وضعیت «دولت قادر و مطمئن به تأمین مستقل امنیت خود» و تبدیل و ترجمه کردن این دستآورد به آنچه در بند 5 تشریح شد، باید جایگاه خود در نظام جهانی اقتصاد را به جایگاهش در نظام جهانی دولتها نزدیک کند. نزدیک کردن این دو جایگاه الزاماتی دارد که مهمترین آنها در ادامه تشریح شده است:
9-1. توافق نخبگان درخصوص شیوه اداره کشور
ایران یکی از بالاترین سطوح فقدان توافق و حتی مناقشه بین نخبگان – اعم از نخبگان جریانهای سیاسی، رهبران رسانهای، روشنفکران و نخبگان اقتصادی و اجتماعی – درباره شیوه اداره کشور را تجربه میکند. برخی زیانهای این عدم توافق و مناقشه عبارتند از:
دشوار و شاید ناممکن شدن شکلگیری اجماع دروننخبگانی، بر سر بسیاری از راهبردیترین مسائل کشور، و تسرّی این اجماع به سطح عموم مردم؛
ایدئولوژیک شدن مفاهیم و راهبردهایی که در شرایط توافق میان نیروهای فوق، هر یک میتوانند ابزاری برای تأمین منافع ملّی باشند. این وضعیت منجر به شکلگیری دوگانههای نالازمی شده است که هر یک از دو سوی این دوگانهها در شرایط مختلف میتوانند ابزارهای مناسبی برای استفاده باشند. به عنوان مثال، دوگانههای نالازم زیر قابل توجّه هستند:
دوگانه مذاکره/مقاومت دوگانه نگاه به شرق/مذاکره با غرب
دوگانه دیپلماسی/قدرت نظامی دوگانه روسیه و چین/آمریکا و اروپا کشیده شدن مناقشه سیاسی نخبگانی به سطح جامعه و تشدید شکافهای اجتماعی؛ دلسردی و گاهی طرد شدن نخبگان اجتماعی، علمی، اقتصادی و سایر حوزهها و عدم بهرهگیری از مشارکت آنها برای حل مشکلات کشور؛ کشیدن شدن مناقشات نخبگانی به سطح بوروکراتیک و ناممکن شدن اجماعسازی بر سر راهبردهای اداره کشور در سطح دستگاه دولت و حاکمیت.
9-2. کاستن از التهابات فضای سیاسی
تفاوت جدّی میان «شور سیاسی» و «التهاب» وجود دارد. شور سیاسی وضعیتی است که افراد – در جناحهای سیاسی، نخبگان و مردم – انگیزه و انرژی مثبتی برای مشارکت در سیاست برای تأثیرگذاری بر سرنوشت عمومی دارند. این اشتیاق محصول همبستگی اجتماعی، توافق بر سر اصول و در عین حال اختلاف سلیقه در جزئیات، و اعتماد متقابل بین گروههای مؤثّر درباره خیرخواهی همه طرفهاست.
اما التهاب سیاسی، وضعیتی کاملاً متفاوت است. التهاب نتیجه زخم خوردن گروهها و افراد سیاسی، حاکم بودن جوّی از بیاعتمادی بین نخبگان سیاسی و اجتماعی، بدبینی افراد و گروهها به یکدیگر درخصوص اهداف فعالیت سیاسی، عدم توافق در راهبردها و مناقشه بر سر راهکارها و جزئیات است. التهاب سیاسی، کار را به مناقشات شخصی و سویههایی از بیاخلاقی سیاسی و استفاده از داغ کردن مناقشات برای یارگیری میرساند. جامعه ایران امروز برای بسیج کنش جمعی به منظور حل مسائلش به کاستن از التهاب سیاسی و در پیش گرفتن مسیرهایی نیازمند است که شور سیاسی را تقویت کنند و از التهاب سیاسی بکاهند.
9-3. کاستن از التهاب شکافهای اجتماعی-فرهنگی
ایران دارای شکافهای اجتماعی و فرهنگی متعدّدی است. نفس وجود شکاف اجتماعی و فرهنگی باعث بروز مسئله نمیشود. شکافهای اجتماعی و فرهنگی وقتی به نیروی حیاتبخش تقابلها و تخاصمها تبدیل میشوند، التهاب اجتماعی و سیاسی تولید میکنند. شکافهای ملتهب در کنار عدم توافق نخبگان و التهاب سیاسی، سبب تشدید مناقشه و منازعه اجتماعی شده و هر گونه ثبات ضروری برای حل مسائل بنیادین ایران را با تهدید مواجه میسازند. برخی از شکافهای اجتماعی ملتهب شده عبارتند از:
شکافهای ناشی از تظاهر و ریا در رفتارهای خصوصی و اجتماعی؛ شکافهای ناشی از رانتخواریهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی؛
شکافهای ناظر بر الگوهای سبک زندگی؛
شکافهای ناظر بر الگوهای دینداری؛
شکافهای قومی (عمدتاً ناشی از توسعهنیافتگی و ضعف در ارائه خدمات زیرساختی، امکان اشتغال و رفاه اقتصادی در استانهای مرزی و محل سکونت قومیتها). البته برخی معتقدند که ایران علیرغم داشتن تمایزات و بافت چندقومی، در معرض التهاب قومی ناشی از مسئله قومیت نیست، بلکه شکاف مرکز-پیرامون که برآمده از الگوی توسعه اقتصادی کشور است، توسعهنیافتگی و به تبع آن نابرخورداری را بر پیرامون کشور تحمیل کرده و سبب تحریک شکافهای قومی شده است. به هر صورت، شکاف قومی – خواه بر اثر نفس قومیت یا بر اثر توسعهنیافتگی پیرامون – یکی از مسائل مستعد التهاب در ایران امروز است؛
شکاف جنسیتی نیز برآمده از تحوّلات مطالبات زنان جامعه است. تأیید وجود چنین شکافی به معنای انکار دستآوردهای ایران امروز در افزایش نرخ تحصیلات، مشارکت اجتماعی و اثرگذاری سیاسی زنان نیست. اما واقعیت این است که زنان نیروی اثرگذار و متأثّر از شکاف جنسیتی هستند.
ایرانِ تحت تأثیر شکافهای مذکور، امروز به تفکّرات و شیوهای از اداره کشور نیازمند است که:
شکافهای موجود را به رسمیت بشناسد؛
کاستیهای قابل درمان (رانت، ریا، نابرابری در برابر قانون) را به سرعت شناسایی و هوشمندانه برطرف کند؛
اقداماتی برای فعّال کردن التهابی شکافها و تبدیل نمودن آنها به شکاف و منازعه سیاسی انجام ندهد؛
فضایی برای پیشرفت و همزیستی اجتماعی مسالمتآمیز ایجاد کند که مانع از فعّال شدن شکافهای اجتماعی شود.
این نکته نیز حائز اهمیت است که تبدیل دستآورد «دولت قادر و مطمئن به تأمین مستقل امنیت خود» به دستآوردهای اقتصادی، و دستآوردهایی که پیشتر ذکر شد، میزان فعّالیت و حساسیت شکافهای اجتماعی را کاهش میدهد.
9-4. بازسازی ظرفیت دولت
کشور برای تحقّق پیشرفت، رسیدن به اهداف در نظر گرفته شده در برنامهها و سندهای راهبردی پیشرفت، پاسخگویی به نیاز جمعیت حاضر و آینده، و تعدیل مسئلههای مهمی که برخی از آنها اهمیت راهبردی پیدا کردهاند، به دولتی با ظرفیت نیاز دارد. «دولت با ظرفیت» را میتوان بر اساس شاخصهای زیر تعریف کرد:
برخوردار از حمایت اکثریت قاطع مردم ایران؛
دارای نیروی انسانی توانمند؛
قادر بر تصمیمسازی و تصمیمگیری عقلانی و سازگار با مسائل و منافع ملّی ایران؛
توانمند در اجرای تصمیمات؛
قادر بر استحصال منابع (مالیات و غیره) به منظور هزینه کردن برای اجرای تصمیمهای عقلانی.
چنین دولتی نمیتواند در فضای مناقشه حدّاکثری بین گروههای سیاسی و نخبگان اجتماعی و اقتصادی شکل گیرد. مناقشات و منازعات سیاسی-اجتماعی شدید حتّی مانع از آن میشود که نیروهای انسانی کارآمد در دولت بهکار گرفته شوند. بازسازی ظرفیت دولت، مستلزم تغییر رویههای عمده در بهکارگیری نیروی انسانی در دولت و گشودن درهای دولت به روی همه ایرانیان، مبتنی بر بیشترین شایستگی و کارآمدی است. البته بازسازی ظرفیت دولت فقط مستلزم بازنگری در سیاستهای جذب و بهکارگیری نیروی انسانی نیست و موارد بسیار بیشتری را شامل میشود.
سازوکارهای تأمین مالی دولت، ساماندهی ساختار سازمانی دولت، افزایش ظرفیت حل مسئله توسط دولت، و تنظیم روابط بین اجزای گوناگون دولت میتواند بخش مهمی از مسیر بازسازی ظرفیت دولت باشد. نکته مهم این است که بازسازی ظرفیت دولت فقط مقولهای فنی و بوروکراتیک نیست و عمیقاً به کیفیت فرایند سیاسی برآمدن دولت در هرم قدرت نیز بستگی دارد. فرایندهای مولّد سرمایه اجتماعی و اعتماد، نقش مهمی در امکانپذیر شدن اقدامات اصلاحی منتهی به بازسازی ظرفیت دولت دارند.
برگزاری انتخابات ریاستجمهوری سال 1403 میتواند شروعی بر بازسازی ظرفیت دولت باشد. برخی ملزومات بازسازی ظرفیت دولت در دستور کار قرار گرفته و میتواند با وفاق ملّی، تکمیل و دنبال شود.
9-5. تقویت امنیت داخلی با ابزارهای غیرامنیتی
ایران به دلیل قرار گرفتن در منطقه غرب آسیا با انواع مسائل امنیتی در کشورهای همسایه (به ویژه از سوی افغانستان، پاکستان و عراق) و انواع مداخلات سایر کشورهای همسایه و کشورهای دیگر (به ویژه رژیم صهیونیستی) در معرض انواع تهدیدهای امنیتی قرار دارد. زندگی در چنین شرایطی، مستلزم حدّاکثر آرامش در درون کشور و متّکی بر سطح بالایی از همبستگی اجتماعی است.
برای امنیت پایدار نیارمند آن هستیم که نگاه تهدید محور به نگاه فرصت محور تبدیل شود؛
کشور نیازمند توسعه امنیت متّکی بر راهکارهای اجتماعی – اقتصادی و تقویت انسجام اجتماعی است؛
کاسته شدن از ظرفیت انسجام اجتماعی، حفظ امنیت را بیش از گذشته بر ابزارهای امنیتی-نظامی متکی میکند.
9-6. تقویت مشروعیت و مرجعیت رسانه داخلی
کشور برای در امان ماندن از آسیبهای ناشی از مرجعیت رسانههای خارجی و کاهش اعتماد به رسانههای داخلی، به بازسازی مشروعیت و مرجعیت رسانههای داخلی نیازمند است. مشروعیت و مرجعیت رسانه داخلی – به ویژه صدا و سیما – تحت تأثیر عملکرد رسانه و در همان حال متأثّر از شرایط اجتماعی و سیاسی نیز هست. محیط اجتماعی و سیاسی میتواند تحت تأثیر راهبردهایی که الزامات آنها در بندهای 1-9 تا 6-9 تشریح شد، بهبود یابد.
اما بازسازی ظرفیت درونرسانهای باید با اتّکا به راهبردهای دیگری صورت گیرد. بدیهی است کاسته شدن از التهاب سیاسی و سایر دستآوردهایی که در بندهای پیشین به آنها اشاره شد، ظرفیت تحول در رسانههای داخلی برای افزایش مشروعیت و مرجعیت رسانهای را بیشتر میکند.
9-7. تمرکز بر ظرفیت حل مسئله
ایران امروز با طیف گستردهای از مسئلهها در عرصههای مختلف مواجه است. مسائلی از عرصه اقتصاد (ناترازیهای گوناگون، تورم بالا، رشد اقتصادی پایین، بیکاری بالا، بحران صندوقهای بازنشستگی و غیره)، محیطزیست (مسئله آب، فرسایش خاک، عواقب تغییر اقلیم، ناامنی در برابر زلزله، فرونشست زمین، بیابانزایی و غیره)، جامعه (آسیبهای اجتماعی، مهاجرت، تغییرات سریع الگوهای زندگی، پایین بودن نرخ زاد و ولد، و غیره)، و فرهنگ (ناکارآمدی نظام آموزش و پرورش، ضعف شدید در اقتصاد فرهنگ، و غیره)، و البته عرصههای دیگر باعث نارضایتی اجتماعی مردم و اخلال در روند پیشرفت شدهاند. نکته مهم این است که توسعهیافتگی بهمثابه ظرفیت حل مسئله به شدّت با مانع مواجه شده است.
«همبسته جامعه-حکومت» در ایران امروز، ظرفیت زیادی برای حل این مسائل از خود نشان نمیدهد و تبدیل شدن به «جامعه مسائل حلنشده» روزنههای امید را تنگ کرده و سطح امید اجتماعی افول کرده است. همبسته جامعه-حکومت در ایران امروز باید بر ارتقای ظرفیت حل مسئله متمرکز شود. نکته بسیار مهم این است که بدون سطح مناسبی از: توافق بین نخبگان، کاسته شدن از التهاب سیاسی، تبدیل نگرش تهدید محور به نگرش فرصت محور، جلوگیری از ملتهب شدن شکافهای اجتماعی، بازسازی ظرفیت دولت، و تضمین امنیت بدون تمرکز بر ابزارهای امنیت (و در اصل، بدون امنیت اجتماعی-اقتصادی) نمیتوان بر ظرفیت حل مسئله متمرکز شد.
9-8. بازسازی تدریجی ظرفیت گروهها و احزاب سیاسی
ایران امروز برای سامانمند کردن رقابت سیاسی (به دور از التهاب اما پرشور)، خلق ظرفیت تولید برنامههای سیاستی مناسب برای اداره کشور متناسب با عمق و شدّت مسئلههایی که برخی از آنها در بند 7-9 تشریح شد، و تربیت نیروی انسانی سیاسی و سیاستی لازم برای اداره کشوری بزرگ نظیر ایران، به تقویت ظرفیت گروهها و احزاب سیاسی نیازمند است. نظام سیاسی در سالیان گذشته تحت تأثیر فضای تهدید محور داخلی، منطقهای و جهانی، راهبرد محدود کردن تشکّلیابی سیاسی را دنبال کرده است.
بدیهی است که این وضعیت مانعی بزرگ در برابر سامانمند شدن سیاستورزی، زمینهسازی برای جایگزینی التهاب به جای شور سیاسی و نایاب شدن برنامههای سیاستی و نیروی انسانی مناسب برای اداره باکفایت، مسئلهمحور و باظرفیت کشور شده است. توافق نخبگان درباره شیوه اداره کشور، کاسته شدن از التهابات اجتماعی و تمرکز بر ظرفیت حلّ مسئله میتواند زمینهساز در پیش گرفتن روندهای منجر به تقویت ظرفیت سازمانها، گروهها و احزاب سیاسی باشد. اما بهطور کلّی، این مبحث ذیل عنوان کلّی «توسعه سیاسی» قرار گرفته و شامل مباحث پیچیده و مجموعه گستردهای از پیششرطهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی برای رسیدن به توسعهیافتگی سیاسی در عین حفظ امنیت و ثبات سیاسی، و پویایی اقتصادی است.
9-9. تقویت «ایران جایی برای همه ایرانیان» در عمل
به اوج رسیدن شکاف در سیاست داخلی، نگاه تهدید محور به مردم کشور و اعمال سنگینترین تحریمهای ظالمانه بینالمللی علیه ایران و در نتیجه کاهش توان اقتصادی کشور، سبب برانگیختن موجهایی از ناامیدی، فقر، کاهش ظرفیت تولید کالای عمومی برای اقشار مختلف مردم، و قوت گرفتن ایدهها درباره کاهش زیستپذیری کشور در ابعاد مختلف شده است.
9-10. خارج شدن ایران از قاب امنیتیسازی
رژیم صهیونیستی، آمریکا و برخی کشورهای دیگر همواره کوشیدهاند ایران را به عنوان تهدید نظام بینالمللی و تهدیدی برای امنیت کشورهای غرب آسیا بازنمایی کنند. رژیم صهیونیستی در صدر عوامل تلاش برای امنیتیسازی ایران است. ایران امروز با معمّایی مواجه است که در آن باید هم توان نظامی و قدرت اقتصادی پشتیبان رفاه و رضایت ایرانیان و تضمینکننده تداوم این توان نظامی را افزایش دهد، و هم خود را به عنوان کشوری صلحطلب و سازنده برای روابط امنیتی و اقتصادی همسایگان و جهان به کشورهای دیگر معرفی کند. تلاش ایران باید معطوف به خروج از «قاب امنیتیسازی» باشد.
10. تدوین و انتشار راهبرد تأمین امنیت ملّی ایران
ایران عصر جمهوری اسلامی در چشماندازی تاریخی تداوم موجودیت تاریخی ایران است. لذا توافق پیرامون راهبرد پیشنهادی تأمین امنیت ملّی مبتنی بر وفاق و تحول تاریخی نگاه «تهدید محور» زاییده از تجربه تاریخی 220 سال اخیر به نگرش «فرصت محور» ناشی از بازیافتن اعتماد به توان ملی جهت حفظ امنیت، منافع فراوان داخلی و خارجی برای ایران داشته و به انسجام ملی کمک خواهد کرد؛
این روایت تصویر واژگونه برساخته از ایران در جهان را اصلاح و با امنیتیسازی ایران مقابله خواهد کرد؛
ایران در وضعیت «دولت قادر و مطمئن به تأمین مستقل امنیت خود» قرار گرفته است و به دلایل تاریخی مندرج در این متن، قصد دارد برای تثبیت این وضعیت اقدام کند؛
قرار گرفتن در جایگاه «دولتی قادر و مطمئن به تأمین مستقل امنیت خود» به معنای تهدیدی برای کشورهای دیگر نیست، مشروط به اینکه حقوق ایران را رعایت کنند و خواهان روابط مبتنی بر احترام متقابل و سازنده باشند؛
روایت معنادار و قابل دفاع از کنشهای ایران در عرصه بینالمللی را ارائه میدهد و مانع از آن میشود که بازیگران شرور، روایتهای مغرضانه و زیانبار برای امنیت ایران را در سطح بینالمللی ترویج کنند؛
منطق رفتار ایران در عرصه بینالمللی را تشریح کرده و خطوط قرمز ایران را مشخص میکند؛
زمینههای کجفهمی و روایت مغرضانه کنشهای ایران در سطح بینالمللی برای همه گروههای سیاسی مخالف و معاند خارج از کشور را سد میکند؛
به تقویت روایت ایران به عنوان بازیگری معقول، قانونمند، و دارای حق مشروع تأمین امنیت خود کمک میکند؛
این راهبرد، روایتی تاریخی از ظلمهای اعمالشده بر مردم ایران در طول دو سده گذشته ارائه میکند و تکاپوهای جمهوری اسلامی ایران برای دستیابی به جایگاه «دولت قادر و مطمئن به تأمین امنیت مستقل خود» را به واقع ادامه تاریخ 220 سال گذشته ایران، و مدّعای فراتر رفتن از یکونیم قرن تحقیر/شکست، و ادامه تلاش تاریخی ایرانیان برای دستیابی به امنیت تفسیر میکند و میتواند مبنایی برای ساختن همدلی و جلب حمایت همه ایرانیان در داخل کشور و اکثریتی از ایرانیان خارج از کشور باشد که ایران را فراتر از عناوین و جهتگیریهای نظامهای سیاسی در دو قرن گذشته، به عنوان موجودیتی تمدّنی درک کرده و خواهان سربلندی آن هستند.
این روایت میتواند مبنایی برای یک قرارداد اجتماعی بارور، سازنده و عزتمندانه بین نظام جمهوری اسلامی ایران و مردم ایران باشد که از انواع مشکلات در رنج هستند و با تبدیل ارتباط حاکمیت و مردم به رابطه فرصت محور، از شکاف جامعه و حکومت خواهد کاست؛
راهبرد اعلامی میتواند نشانگر سطح بالایی از بلوغ و اعتماد به نفس نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران، و عزم آن برای ساختن جایگاهی شایسته برای ایران و ایرانیان در دنیای جدید باشد و برای تضمین امنیت و توسعه پایدار ایران، و تقویت اقتدار، ثبات و پایایی کشور مورد بهرهبرداری قرار گیرد.