پیام فارس - همشهری / «ایستگاه جدید ترور» عنوان یادداشت روز در روزنامه همشهری به قلم محسن مهدیان است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
واقعیت این است که ترور علیه جمهوری اسلامی در دوران بلوغش به سر میبرد. ترور دیروز حججاسلام مقیسه و رازینی با ترورهای دهه60 عمیقا متفاوت است.
چند دوره ترور را با هم مرور کنیم:
یکم؛ ترور کور
ترورهای ابتدای دهه60، ترور کور بود؛ بیحساب آدم میکشتند با هدف ناامنسازی و ایجاد رعب و دلهره، اما بعد از مدتی متوجه شدند که حرکت انقلاب متوقف نمیشود.
دوم؛ ترور هدفمند
مدتی گذشت تا به ترور هدفمند رسیدند و مسئولان و رجال سیاسی را هدف گرفتند؛ به خیالشان اداره کشور مختل میشود. ترور نخستوزیر و نمایندهها و رئیس مجلس و رئیسجمهور و غیره از ایندست بود. خونها ریختند آنهم چه خونهای پاکی، اما باز هم متوجه شدند که حرکت انقلاب متوقف به بزرگانش نیست.
سوم؛ ترور هوشمند
در سالهای گذشته به ترور نخبگان رسیدند؛ از دانشمندان هستهای تا علمی و فرماندهان نظامی و غیره. بهخیالشان قدرت نهایی این انقلاب صرفا در اختیار نخبگان علمی است. اینها هستند که موتور محرکه ایران قوی هستند. جنایتها کردند، اما درنهایت از حرکت پرشتاب کشور حیرتزده واماندند.
چهارم؛ ترور بلوغیافته
دشمن در نقطه بلوغ خود به ترور مومنین و مجاهدین رسید. ترور زائران مزار حاجقاسم و ترور در حرم امام و حرم رضوی و شاهچراغ و ترور جوانان بسیجی و...
دشمن متوجه شد قدرت اصلی این انقلاب فراتر از مسئولان و حتی نخبگان است و اصل این قدرت در اختیار جریان مجاهد و مومن است. هسته سخت نظام مومنیناند. کشتند و خون ریختند، اما طرفی نبستند.
پنجم؛ ترور نهایی
دست آخر به این نتیجه رسیدند که مومنین و مجاهدین پیشرو هستند، اما قدرت این انقلاب در دل آحاد این مردم است. این مردم با همه تفاوتهایشان، اصل و اساس و ریشه قدرت در این کشور هستند. از اینرو طی سالهای گذشته هدف اصلی را متن مردم قرار دادند. علت اینکه از براندازی سیاسی عبور کردند و به تجزیهطلبی رسیدند نیز به همین دلیل است. اغتشاش1401 را از این جهت مرور کنید.
اما چطور ممکن است مردم را ترور کرد؟
هیچیک از ترورهای گذشته را کنار نگذاشتند، اما در هر دوره به میزان رشد مردم و کشور، شیوه ترور را ارتقا دادند و حالا ترور مردم را در دل ترورهای ترکیبی دنبال میکنند؛ ترکیب ترور نرم و سخت. تکلیف ترور سخت روشن است، اما برای حذف مردم باید ترور نرم را نیز در پیش میگرفتند که ترور ادراکی مردم است. اینجاست که یکی از روشهای ترور نرم و ادراکی، ترور نمادین است.
ششم؛ ترور نمادین
ترورهای نمادین در ادامه ترور تودهها و متن مردم است. ممکن است سراغ مقیسهها و رازینیها بروند اما هدف نهایی و فراترشان اثر ذهنی و ادراکی بر مردم است. دشمنی که در میدان دستش خالی است حالا نیاز دارد که در اذهان مردم قدرتنمایی کند. اینجاست که سراغ بزرگانی میروند که حذف آنها اثر مضاعف و نمادین داشته باشد. رازینی و مقیسه، نماد شجاعت و تقابل تمامعیار با جریان نفوذ و ضدانقلاب و جریان ضدامنیتی طی 40سال گذشته بودند. حذف آنها پیامی روشن به کسانی است که از این مجاهدین قضایی زخم خوردهاند یا در سایه هراس منفعل نشستهاند؛ حال آنکه دشمن بیاندازه به جولان این جاهلان نیازمند است. همین چند ساعت گذشته و پس از عملیات ترور را در رسانههای خارجی بررسی کنید و ببینید چطور پازل ترور را تکمیل میکنند تا مردم را نسبت به خادمان و حافظان امنیت بدبین کنند و با تشویق هشتگ آبدارچی، «اجتماعیسازی ترور» را کلید بزنند.
و اما کلام آخر؛
ارتقا و بلوغ ترور ترکیبی و عملیات تخریبی دشمن یک سوی ماجراست. سوی دیگر، قدرت مردم است. این قدرت ایران و انقلاب است که رشد و توسعه یافته است. فراموش نکنیم که پیچیدهشدن رفتار دشمن به جهت عمیقترشدن قدرت ایران و انقلاب است وگرنه دلیلی نداشت ترور کور دهه60 به ترورهای مردمی و نمادین ارتقا یابد.