پیام فارس
سرمقاله اعتماد/ نقد اندیشه سیاسی آقای مصباح- 8
يکشنبه 30 دي 1403 - 11:19:29
پیام فارس - اعتماد / «نقد اندیشه سیاسی آقای مصباح- 8» عنوان یادداشت روز در روزنامه اعتماد به قلم عباس عبدی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
متن: نسبت دموکراسی با دین؛ اگر مراد از دموکراسی آن باشد که هر قانونی را مردم وضع کردند، معتبر و لازم‌الاجراست و باید محترم شناخته شود، چنین مفهومی قطعا با دین سازگار نیست. زیرا از نظر دین حق حاکمیت و تشریع مختص به خداست؛ «إِنِ الْحُکْمُ اِلاّ لِلّهِ». فقط خداست که همه مصالح و مفاسد انسان و جامعه را می‌شناسد و حق قانونگذاری و تصمیم‌گیری برای انسان را دارد و انسان‌ها باید در مقابل امر و نهی الهی و قوانین دینی، فقط پیرو و فرمانبردار بی‌چون و چرا باشند. زیرا عبودیت خداوند، عالی‌ترین درجه کمال است و اطاعت از فرامین الهی سعادت آدمی را تأمین می‌نماید. بنابراین دموکراسی و مردم‌سالاری اگر به معنای ارزش رأی مردم در مقابل حکم خداوند باشد، هیچ اعتباری ندارد، زیرا آنچه باید در مقابل آن خاضع و مطیع باشیم، فرمان خداست نه رأی مردم. نقد: اینکه جمهوریت لزوما با دین سازگاری ندارد غلط است، بهتر است بگوییم؛ لزوما تطبیق ندارند. ولی دین فقط هنگامی در حکومت بازتاب پیدا می‌کند که جامعه دینی باشد و اگر نباشد با زور نمی‌توان آن را دینی کرد. آقای مصباح هم در پایان عمر خود به درستی گفتند که پس از 80 سال به این نتیجه رسیده‌ام که عالم برای این خلق نشده که همه به زور اصلاح شوند. خب این درست است اگر خدا چنین چیزی را می‌خواست از ابتدا انسان‌ها را هدایت شده می‌آفرید. کسی هم قرار نیست در برابر رای مردم خاضع باشد. تن دادن به رای مردم در واقع کوششی است برای زندگی جمعی که تا حد امکان از تزاحم و جنگ بی‌پایان داخلی پرهیز کنیم. حکومت محصول چنین توافق و تفاهمی است. اغلب مردم هم برخی از مقررات را قبول ندارند ولی می‌دانند که نفی آنها هم زندگی را غیر ممکن می‌کند پس تفاهم می‌کنیم. به‌علاوه خداوند عقل داده و بشر خیلی پیش از امروز در مسیر تمشیت امور خود حرکت کرده و گرچه تاکنون هم کم و کسری آن در برخی امور مشهود بوده ولی در بسیاری از زمینه‌ها نیز مسیر خود را رفته است و به همین دلیل هم کشورهایی که به عقل و خرد نقاد خود بسنده کردند خیلی موفق‌تر از مردم منطقه ما هستند. ضمنا آیه «إِنِ الْحُکْمُ اِلاّ لِلّهِ». که مورد استناد هست شعار خوارج هم بود. به عبارت دیگر آنان هم گمان می‌کردند با همین آیه باید علیه امام علی(‌ع) قیام کنند.
متن: بنابراین، اگر مردم کشوری در وضعیتی خاص بر امر نامشروعی توافق نمایند و رأی دهندـ چنان که در برخی از کشورهای غربی اینگونه است ـ در چنین موقعیتی قطعا فرمان دین مقدم است، زیرا حکم خدا بر تشخیص مردم رجحان دارد. اگر رأی مردم را بر حکم خدا ترجیح دهیم، عملا خدا را نپرستیده‌ایم و تابع فرمان او نبوده‌ایم و ربوبیّت تشریعی خداوند را زیر پا گذاشته‌ایم، که این عمل با توحید منافات دارد. 
اولا چرا نوشته شده برخی؟ مطابق نظر و تحلیل ایشان همه حکومت‌های جهان و نه فقط برخی از کشورهای غربی؛ نامشروع هستند. دوم اینکه؛ هنگامی که می‌رفتید غرب چه می‌کردید؟ آیا احترام شما به قوانین آنجا پرستش غیر خدا بود؟ خب مسلمان شراب نمی‌خورد و کارهای دیگری هم که نهی شده را انجام نمی‌دهد و مجبور به انجام آنها نیست، ولی هنگامی که در غرب است به قوانین آنجا احترام می‌گذارد، در برابر برخی از آزادی‌های آنجا هم قیام نمی‌کند، البته اگر رای بدهد علیه آن رای می‌دهد اینها چه ربطی به نفی ربوبیت خدا دارند؟ مگر تابع فرمان خدا بودن نیازمند زور گفتن به دیگران است؟ به‌علاوه آنها قبول ندارند که این حکم خداست. چرا باید این نظر ما را بپذیرند؟ اتفاقا اسلام خوردن شراب را برای آنان منع نکرده‌ در حالی که قتل از طرف هر کسی جرم است. از این گذشته آیا مسلمانان که در کشورهای غیر ایران زندگی می‌کنند ربوبیت خدا را نفی کرده‌اند؟ آخر این چه شعری است که بگوییم بعد در قافیه آن گیر کنیم؟
متن: معنای مورد قبول از دموکراسی؛ اگر منظور از دموکراسی این باشد که مردم در چارچوب احکام الهی و قوانین شرعی در سرنوشت خود موثر باشند، چنین تعبیری با دین مخالفت ندارد. در قانون اساسی این معنا ـ به روشنی ـ تأیید شده و مقصود امام امت که فرمودند: میزان رأی مردم است، بدون تردید همین بوده است؛ نه آنکه هر چه مردم خواستندـ حتی اگر مخالفت حکم خدا باشدـ ارزش و اعتبار دارد. میزان، رأی مردم است تا زمانی که از قوانین الهی خارج نشود و با مبانی شرع مخالفتی نداشته باشد؛ در غیر این صورت، رأی مردم ارزشی ندارد.

نقد: کی گفته که رای مردم یعنی شریعت؟ نقض آن هم نیست. مردم در یک محیط جغرافیایی محدود می‌خواهند با هم زندگی کنند و به ناچار باید حکومتی داشته باشند که هر چه بیشتر به عدالت و تامین امنیت و نظم عمومی آنان کمک کند. اگر توانستند حکومت را بر اساس توافق و قرارداد شکل می‌دهند و اگر نه حاکم موجود را تحمل می‌کنند تا روزی که نوبت‌شان شود. اگر توانستند بر اساس توافق عمل کنند کسی را که می‌پذیرند انتخاب و حاکم می‌کنند.
البته بر اساس قرارداد مشخص. اگر با عقاید آقای مصباح موافق بودند همان حکومت را تاسیس می‌کنند که مطلوب ایشان است اگر نه چیز دیگری را که می‌پسندند ایجاد می‌کنند. از حکومت بگذریم؛ مگر مسلمان آنچه را که آقای مصباح بگوید شرعی می‌داند؟ قطعا چنین نیست، هر کس از مرجع تقلید خودش تبعیت می‌کند و هر مجتهدی هم برای خود نظری دارد، همچنان که بسیاری از آنان اصلا نظرات یکدیگر را نمی‌پذیرند ولی کاری هم ندارند.

http://www.Fars-Online.ir/fa/News/904332/سرمقاله-اعتماد--نقد-اندیشه-سیاسی-آقای-مصباح--8
بستن   چاپ