پیام فارس - صبح نو /متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
در طی روزهای گذشته، جریان اصلاحطلب در واکنش به اظهارات محمدباقر قالیباف در خصوص قانون حجاب و سیاستهای اقتصادی و اجتماعی، تندترین حملات خود را به سوی رئیس مجلس شورای اسلامی روانه کردهاند. این حملات، برخلاف رویکردهای چند ماه گذشته که در آن از قالیباف بهعنوان یک شخصیت میانهرو و حتی در مواردی از وفاق و همکاری با قوه مجریه حمایت میشد، قابل توجه است. برخی تحلیلگران سیاسی بر این باورند که حملات اخیر به قالیباف بیشتر ناشی از دغدغههای سیاسی و انتخاباتی اصلاحطلبان است تا نتیجه واقعی اختلافهای نظری و سیاسی.
«چریک بازی» در سیاست ایران؛ تداوم روحیه پس از دوم خرداد
اصلاحطلبان در شرایط فعلی بهنوعی هنوز در فضای سیاسی پس از دوم خرداد 76 قرار دارند و از همان تاکتیکهای گذشته مانند «چریک بازی» برای پیشبرد اهداف خود استفاده میکنند. در واقع، حملات به قالیباف و دیگر مخالفان بهنوعی منش و روش آنها در عرصه سیاست داخلی است. در چنین شرایطی، واکنشهای تند و بدون احتیاط از سوی اصلاحطلبان نسبت به دولت و رئیس مجلس بهویژه در شرایطی که فضای عمومی جامعه به سمت وفاق و همکاری میرود، میتواند به تشدید بحرانهای داخلی منجر شود.
دیپ استیت قوه مجریه و تضاد در پیامها
برخی بخشهای دولت و رسانههای نزدیک به آن، علیرغم تأکیدات رئیسجمهور بر لزوم وفاق، مسیر کاملا مخالفی را در پیش گرفتهاند و بهنوعی از فضای رسانهای برای حمله به دیگر نیروهای سیاسی استفاده میکنند. این تضاد در سیاستگذاری و رویکردهای دولتی که ممکن است به دلیل فشارهای داخلی و خارجی باشد، بهطور قابلتوجهی میتواند به انسجام و همکاریهای داخلی آسیب وارد کند. به خصوص که در چنین شرایطی، همزمان با تأکید بر همگرایی و وفاق، رسانهها و جناحهای سیاسی همسو با اصلاحطلبان به شدت از خود واکنشهای منفی نشان میدهند. این مسأله میتواند بهنوعی نشاندهنده یک ناهماهنگی جدی در استراتژیهای کلان دولت و مجلس باشد که در بلندمدت تأثیرات منفی خواهد داشت.
فرصتطلبی یا دلسوزی؟ ارزیابی حملات به قالیباف
در پی حملات گسترده به قالیباف، برخی رسانهها و تحلیلگران اصلاحطلب وی را به فرصتطلبی متهم کردهاند. بااینحال، این اتهام در مقابل واقعیتهای سیاسی، بهویژه مواضع اخیر قالیباف که همچنان بر کمک به دولت و همکاری با رئیسجمهور تأکید دارد، نیاز به دقت بیشتری دارد. اگر قالیباف فرصتطلب بود، باید از خطوط قرمز قانونی عبور میکرد یا حتی در مسیرهای غیرقانونی برای تقویت موقعیت سیاسی خود حرکت میکرد؛ اما او به جای این کار، بر اصول و قوانین تأکید میکند، درحالیکه اصلاحطلبان بهنوعی از این مسائل به نفع خود بهرهبرداری میکنند. در این شرایط، سوال مهم این است که آیا حملات میتواند به یک راهبرد عملی در جهت موفقیت دولت منتهی شود یا اینکه تنها به تشدید اختلافها و بحرانها خواهد انجامید؟
ایده جایگزین اصلاحطلبان برای آینده روابط دولت و مجلس
با توجه به حملات اخیر اصلاحطلبان به قالیباف، یکی از سوالات مهم این است که در صورت ادامه این حملات، ایده جایگزین اصلاحطلبان برای روابط آینده دولت و مجلس چیست؟ آیا آنها به دنبال ایجاد فضای جدیدی هستند که در آن بتوانند از گزینههای غیرمسئولانهای همچون دامن زدن به درگیریهای سیاسی بهرهبرداری کنند، یا درصدد پیدا کردن راهی برای تعامل و همکاری سازنده با دیگر ارکان نظام هستند؟ بدون شک، پاسخ به این سوال برای آینده سیاسی کشور حیاتی خواهد بود.
در شرایط فعلی، جریان اصلاحطلب به وضوح در تلاطم و نوسانات سیاسی قرار دارد که از یک سو ناشی از تحولات داخلی و از سوی دیگر تحت تأثیر تحولات بینالمللی است. حملات اخیر اصلاحطلبان به قالیباف بهنوعی واکنشی به تغییرات فضای سیاسی و نیاز آنها به حفظ نقش و موقعیت خود در مواجهه با چالشهای داخلی و خارجی است. در این راستا، اصلاحطلبان همواره در تلاشاند خود را بهعنوان نیرویی تحولخواه معرفی کنند. این در حالی است که بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که این رویکرد به تدریج به یک استراتژی تهاجمی و حتی به عبارتی «چریک بازی» تبدیل شده است که میتواند به تشدید تنشها و بحرانهای سیاسی منجر شود.
نقش اصلاحطلبان در بیثباتی سیاسی
یکی از چالشهای مهم که اصلاحطلبان در حال حاضر با آن مواجهاند، تعارضهای درونی خودشان است. درحالیکه جناحهای میانهروتر همچنان به دنبال فضای همکاری و وفاق برای پیشبرد اهداف کشور هستند، جناحهای رادیکالتر به شدت از هرگونه همگرایی سیاسی اجتناب میکنند و به دنبال راهکارهای تند و چالشبرانگیز هستند. این نوع برخوردهای مختلف درون اصلاحطلبان باعث میشود که سیاستگذاریهای کلی این جریان ناپایدار و بیثبات شود. به عبارت دیگر، رویکردهای متفاوت در درون این جریان نهتنها موجب تضعیف وحدت درونی آنها شده، بلکه به تقویت تفرقه و حتی بیاعتمادی در سطح جامعه نیز انجامیده است.
همچنین در شرایط فعلی که مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم به یک بحران جدی تبدیل شده است، اصلاحطلبان با انتقادات شدیدی روبهرو هستند. آنها که در دورهای مدیریت کلیدی کشور را برعهده داشتند، حالا در معرض انتقادات بهخاطر ناکامیهای مدیریتی خود قرار دارند. این مسأله باعث شده است که بسیاری از مردم دیگر اعتماد چندانی به اصلاحطلبان نداشته باشند و این امر در فضای سیاسی به یک چالش عمده برای آنها تبدیل شده است.
فضای رسانهای و نقش آن در تقابلها
نکتهای که در تحولات اخیر قابلتوجه است، نقش بسیار مهم رسانهها و شبکههای اجتماعی در شکلدهی به افکار عمومی و تسریع فرآیند تقابلها و اختلافات سیاسی است. رسانههای اصلاحطلب که سابقهای طولانی در جهتدهی به سیاستهای عمومی دارند، بهطور فزایندهای در شرایط کنونی، به جای ایجاد فضای گفتوگو و وفاق، در مسیر حمله و تقابل با دیگر جناحها گام برمیدارند. این رسانهها در کنار رسانههای نزدیک به دولت، به شدت از حمله به قالیباف حمایت میکنند و حتی در برخی موارد، تلاش میکنند تا مسائل قانونی و اصولی را از دریچه منافع سیاسی خود تفسیر کنند. این رویکرد میتواند به یک بحران رسانهای و تضاد اطلاعاتی منجر شود که نتیجهاش نهتنها افزایش درگیریهای سیاسی، بلکه کاهش اعتماد عمومی به نهادهای مختلف خواهد بود.
اصلاحطلبان و تهدیدات داخلی و خارجی
درحالیکه اصلاحطلبان در داخل کشور با چالشهای متعددی مواجه هستند، تهدیدات خارجی نیز بر فشارها میافزاید. در شرایطی که روابط ایران با برخی از کشورهای غربی و منطقهای تحت تأثیر تحریمها و فشارهای دیپلماتیک قرار دارد، جریان اصلاحطلب به دنبال حفظ موقعیت خود در قدرت است. در این میان، همزمان با آنکه اصلاحطلبان در داخل کشور در تلاشاند از طریق حملات رسانهای و سیاسی به دیگر گروهها بر قوت خود بیفزایند، در برابر فشارهای خارجی نیز به دنبال همگرایی با سایر جناحهای سیاسی هستند تا بتوانند قدرت چانهزنی خود را در سطح بینالمللی حفظ کنند؛ اما این سیاست دوگانه باعث شده است که آنها نتوانند به یک استراتژی واحد و هماهنگ در عرصه داخلی و خارجی دست یابند.
آینده روابط دولت و مجلس و چالشهای پیش رو
با توجه به رویکردهایی که به آن اشاره شد، آینده روابط دولت و مجلس و همچنین چالشهای پیش رو در این عرصه همچنان مبهم است. اگرچه دکتر پزشکیان و برخی از شخصیتهای اصلاحطلب به ادامه وفاق و همکاری میان دولت و مجلس تأکید دارند؛ اما در عمل، شاهد فشارهای داخلی و برخوردهای شدید بین جناحهای مختلف هستیم. اصلاحطلبان به دلیل تغییرات در رویکردهای خود و شدت گرفتن حملات به دیگر گروهها، قادر به شکلدهی به یک ساختار هماهنگ و واحد برای همکاری با سایر بخشهای قدرت نیستند. در واقع، اصلاحطلبان به جای آنکه بر مباحثی چون توسعه اقتصادی، رفاه اجتماعی و حل مشکلات معیشتی تمرکز کنند، بیشتر به سیاستهای جناحی و حملات سیاسی به رقبای خود مشغولاند. این رویکرد باعث میشود که نهتنها از برطرف کردن مشکلات اصلی کشور فاصله بگیرند، بلکه خود را در موقعیتی قرار دهند که قادر به بهرهبرداری از بحرانها نباشند.
نیاز به تغییر رویکرد از تقابل به همکاری
برای اصلاحطلبان، تغییر رویکرد از تقابل به همکاری در این شرایط ضروری است. به جای ادامه مسیر حمله به رقبای سیاسی، بهتر است اصلاحطلبان به ایجاد فضایی برای گفتوگوی ملی و همکاری با سایر جناحها توجه کنند. با درک چالشهای مشترک و تلاش برای حل مشکلات اساسی کشور، این جریان میتواند جایگاه خود را در سیاستهای آینده تثبیت و از بحرانهای سیاسی عبور کند.
در این راستا، اصلاحطلبان باید اولویتهای خود را بر اساس نیازهای فوری و حیاتی کشور تعیین کنند. این نیازها شامل حل بحرانهای اقتصادی، توجه به حقوق اجتماعی و افزایش شفافیت در سیاستها و فرآیندهای مدیریتی است. این امر نهتنها به تقویت جایگاه اصلاحطلبان کمک خواهد کرد، بلکه در نهایت میتواند به بهبود وضعیت کشور و ترمیم شکافهای اجتماعی منجر شود.
http://www.Fars-Online.ir/fa/News/885610/مسیر-پزشکیان-از-«دیپ-استیت»-اصلاحات-جداست؟