روایت «نقابپوش اهل رقه» از جنگ سوریه
چهارشنبه 7 آذر 1403 - 19:56:34
|
|
پیام فارس - کتاب «امید همچنان باقی است»، نوشته نجاح ابراهیم، که از سوی نشر معارف منتشر شده است، به ماجرای شروع آشوب و درگیریهای سوریه و شکلگیری داعش میپردازد. - اخبار فرهنگی - به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «امید همچنان باقی است»، ترجمه رمانی از نجاح ابراهیم (با عنوان عربی "مازال حلما قائما") تازهترین کتاب نشر معارف است که با نگاهی به حوادث و وقایع سوریه منتشر شده و در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است. نجاح ابراهیم که دارای دکترای افتخاری از دانشگاه فرهنگ و علم مصر است، پیشتر قلم و توانایی خود در نوشتن را در آثاری چون «کونشیرتو الوجع و العزله»(به فارسی «کنسرت درد و تنهایی»)، نشان داده که برنده جایزه ادبی بینالمللی ناجی نعمان در سال 2019 شده است. کتاب «امید همچنان باقی است»، به ماجرای شروع آشوب و درگیریهای سوریه و شکلگیری داعش میپردازد. این کتاب بیانگر تصویری دقیق و روشنگرانه از جنگهای داخلی سوریه و فرصتطلبی دولتهای بیگانه و قساوتهای داعش است. شخصیت اصلی داستان، نویسنده و روزنامهنگاری به نام ندا است که خودش در رقه زندگی میکند و پس از مبارزه در جهت روشنگری به دست داعش گرفتار و اسیر میشود. جهانی آشفته زیر سایه جغد جنگ/ زنان سوری از نبرد با داعش چه میگویند؟ نویسنده راوی داستان زنی فعال و اندیشمند است که چهار پسر و یک دختر دارد: حیدر، غدیر، محمد، زینب. دو پسر او شیعه (یا علوی) هستند و خودش، همسرش و باقی اعضای خانواده شیعه نیستند. قهرمان اصلی کتاب، در 50 کیلومتری رقه در استان رقه در شهر الطبقه و نزدیک یک شهر کوچک زندگی میکند که محل اغاز شکلگیری و گسترش ارتش آزادی و تروریستهای داعش بوده است. او زندگی موفق و آرامی دارد و در فعالیتهای ادبی و اجتماعی به مرتبهای رسیده است که مدیریت مرکز ادبی شهر خود را بر عهده بگیرد و در آن کنفرانسها و جلسات ادبی برگزار کند. داستان بر اتفاقاتی متمرکز است که برای ندا، خانواده، اطرافیان و همه مردم شهر رخ داده است. سخنرانیها و گفتوگوی ندا با دیگر افراد به ویژه در شبکههای اجتماعی و واتساپ خصوصاً شخصی با نام مستعار «هانیبال» که متولد تونس است، بخشی از داستان را تشکیل میدهد. هانیبال ابتدا در لبنان و بعد ساکن آمستردام میشود. او از اخبار شهر «الطبقه» و جریان تسلط تروریستها بر آن شهر میپرسد و همچنین از ماجراهایی که برای ندا و خانوادهاش اتفاق میافتد و ندا پاسخ میهد. از آنجا که «ندا» دو پسر شیعه دارد و نگران جان آنهاست بعد از کمی مقاومت در شهر، تصمیم میگیرد با مردمی که در حال خروج از شهر هستند خارج شود. او با فرزندانش به خانه یکی از اقوام در شهر «حمص» میرود. در آنجا نیز آسودگی کامل ندارد. هر روز اخبار جنایات و دستگیریها و ترورها در سوریه میرسد. ندا که شخصیتی اجتماعی دارد، نمیتواند نسبت به این شرایط بیتفاوت بماند و همواره در جوش و خروش به سر میبرد و سعی دارد عمل مثبتی برای دفاع از آرمانهای مردمش انجام دهد. او بعد از مدتی به اجبار به استان طرطوس مهاجرت میکند. پس از اینکه میتواند به اوضاع نسبتاً آرامتری دست پیدا کند، تصمیم میگیرد در مقابل اتفاقاتی که در کشورش سوریه در حال به وقوع پیوستن است، وظیفه اجتماعی خود را انجام بدهد و چون نویسنده است، بهترین کمک را در دست گرفتن قلم و نوشتن از مردمش میداند. همسر ندا از کار افتاده است. او با یکی از افراد فامیل به رقه برمیگردد و تصمیم میگیرد با فیلم گرفتن و اشتراکگذاری آنها در شبکههای اجتماعی به صورت میدانی مردم جهان را از اوضاع سوریه و مردم مظلوم آن مناطق باخبر کند. با استفاده از کارت شناسایی افراد فامیل خود و با حالتی مخفی و پوشیده در شهر گشت میزند. از مراسمات حد زدن، شکنجهها و اعدامهایی که داعش انجام میدهد، فیلم و گزارش تهیه میکند و با نام مستعار «نقابپوش اهل رقه» در شبکههای اجتماعی منتشر میکند. تروریستها محل کار سابق او را که مرکز ادبی و هنری بوده است، اشغال کردهاند. ندا در خیابانها گردش میکند و قوانین جدیدی را که داعشیها وضع کردهاند و شرایط سختی را که مردم در آن زندگی میکنند، برای دیگران شرح میدهد. او پس از مدتی فعالیت پنهانی، بالاخره لو میرود و توسط نیروهای متخاصم دستگیر میشود. او یادداشتهایش را برای دخترش فرستاده و به دخترش سپرده است که اگر برایش اتفاق ناگواری افتاد، آنها را به چاپ برساند. در جریان دستگیری و بازجوییها متوجه میشود همان شخصی که با او در واتساپ صحبت میکرده است، از نیروهای دشمن است و از مدتها پیش رد او را زده است. ندا برای آزادیاش التماس نمیکند و خود را به دست تقدیر میسپارد. برای او نجات سوریه و تکمیل رمانی که به دخترش سپرده است، از آزادی زیر یوغ داعش مهمتر است. کتاب خانم نجاح از چند وجه حائز اهمیت است؛ نخست آنکه روایت "امید همچنان باقی است" بر داستان متمرکز است و کمتر وارد مباحث سیاسی شده. برای نویسنده شرایط اجتماعی و انسانی پس از حاکمیت داعش و گروههای تکفیری در اولویت قرار دارد. نگاه انسانی به جنگ کتاب نجاح را به یک رمان خواندنی تبدیل کرده است. نکته دیگر اعتبار روایت است، نویسنده این کتاب خود از اهالی سوریه و از نویسندگان و فعالان اجتماعی و از قشر فرهیخته سوریه به شمار میآید. اطلاعاتی که او به مخاطب ارائه میدهد، اطلاعاتی موثق و دسته اول است. تفاوت دیگر "امید همچنان باقی است" با آثار مشابه، الهام گرفتن از وقایعی است که به صورت روزانه بر نویسنده تحمیل شده است. مترجم کتاب در اینباره معتقد است، در موضوع سوریه، داستاننویسان ایرانی هم داستانهایی نوشتهاند، اما قطعاً چون در آن فضا نبودهاند، برداشت ها و تخیلات خود را چاشنی کار کردهاند، اما این کتاب بیش از هر اثر دیگری میتواند به اتفاقات واقعی و جزییات امور نزدیک باشد. چنانکه نام افرادی که ترور شده اند، نام مکانها، تاریخ ها و خیلی از امور در آن کاملاً واقعی است. مثلاً ماجرای دکتر محمد رمضان البوطی - اندیشمند سوری که داعش ترور کرد. با این حال، محدود کردن کتاب به شرح آنچه بر مردم سوریه گذشت و بیان وحشیگری داعش، جفایی است در حق آن. نویسنده با هوشمندی کامل، نگاه بینالادیانی را انتخاب کرده، نگاهی که ناظر به شرایط اجتماعی کشور سوریه و تنوع مذاهب و ادیان آن است. هرچند در کتاب رگههایی از برداشت و الهام گرفتن نویسنده از آرمانهای امام(ره) هم دیده میشود، اما او جریان دینی را بر روایت غالب نکرده است. نگاه او انسانی و وطنپرستانه است. در بخشهایی از این اثر میخوانیم: شروع به خواندن سرود کردم. اما نه به دلیل اینکه او به من دستور داد تا بخوانم و نیز نه به دلیل اینکه برای وفا به قول خودم حاضر بودم که بمیرم؛ بلکه به این دلیل که من این ترانه را دوست داشتم. دوست داشتم تا این سرود را از ته دلم بخوانم زیرا دلم را شاد می کرد. این ترانه می توانست این قلب ضربه دیده با خشکی و تشنگی شدید را سرسبز و دارای آب و تپش کند: «نسلی پس از نسلی دیگر… به خاطر رویای ما زندگی خواهد کرد». انتهای پیام/
http://www.Fars-Online.ir/fa/News/883771/روایت-«نقابپوش-اهل-رقه»-از-جنگ-سوریه
|