پیام فارس - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
امیرعلی ابوالفتح در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب مواضع اخیر مقامات رسمی ایران درخصوص تمایل به مذاکره با ترامپ و اینکه آیا میتوان اظهارات رسمی در این باره را سیگنال جدید ایران به امریکا قلمداد کرد، گفت: جمهوری اسلامی ایران همواره بر گفتوگو و تعامل تاکید داشته است. خروج ایالاتمتحده از برجام، تصمیمی بود که امریکا اتخاذ کرد، اما ایران در تمامی این سالها همچنان به تعهدات خود در چارچوب برجام پایبند مانده است. اکنون نیز ایران آمادگی خود را برای گفتوگو و رایزنی اعلام کرده که البته نتیجه آن میبایست توافقی جامع باشد؛ توافقی که هم منافع و مطالبات ایران را تامین کند و هم به دغدغهها و خواستههای طرف مقابل، یعنی امریکا، پاسخ دهد. لذا ایران بارها تمایل خود را نشان داده است؛ حتی در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ که امریکا از برجام خارج شد. ایران اعلام کرد که اگر ایالاتمتحده به برجام بازگردد، درهای مذاکره همچنان باز خواهند بود. ابوالفتح در ادامه تاکید کرد، در آن بازه زمانی کمیسیون مشترکی نیز وجود داشت که امکان ادامه مذاکرات را در چارچوب برجام فراهم میکرد. در همین راستا و در چارچوب مذاکرات برجامی محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه وقت ایران، با رکس تیلرسون، نخستین وزیر خارجه دولت ترامپ، دیدار کرد تا شرایط را برای ادامه گفتوگوها بررسی کند. ایران نیز بارها تاکید داشت که در صورت باقی ماندن امریکا در برجام، زمینه گفتوگو فراهم خواهد بود.
به باور این کارشناس مسائل امریکا با این حال، آنچه امروز با آن مواجه هستیم، مسائل گذشته نیست؛ بلکه واقعیت این است که کمتر از 9 ماه تا پایان اعتبار برجام باقی مانده است. حتی اگر ترامپ از این توافق خارج نمیشد، با نزدیک شدن به اکتبر 2025، ضرورت گفتوگو درباره توافقات جدید احساس میشد. در چنین شرایطی، ایران و سایر اعضای برجام ناگزیر بودند وارد دوران جدیدی به نام عصر پسابرجام یا دوران بدون برجام شوند. این بازه زمانی حساس، نیازمند تصمیمگیریهای جدی است و همچنان مشخص نیست که آیا امکان احیای برجام وجود دارد یا باید به دنبال چارچوبهای تازهای بود.
ابوالفتح اما ضمن اشاره به تجارب موجود در روابط میان ایران و امریکا معتقد است که در شرایط کنونی، ضرورت آغاز مذاکرات بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. اینکه چه کسی رییسجمهور امریکا باشد، اهمیتی ندارد؛ گرچه تجربه روابط ایران و امریکا در دوران ترامپ تجربه تلخی است. ترامپ، پس از خروج از برجام، سیاست موسوم به فشار حداکثری را علیه ایران به کار گرفت، تحریمهای شدید نفتی را اعمال کرد و حتی دستور ترور شهید سردار قاسم سلیمانی را صادر کرد. با وجود این پیشینه، واقعیت این است که با نزدیک شدن به پایان عمر برجام، مذاکراتی لازم است که به یک توافق جدید منجر شود.
این کارشناس مسائل امریکا اما در عین حال معتقد است با وجود اینکه ایران بار دیگر آمادگی خود را برای ورود به مذاکرات اعلام کرده است اما اکنون باید دید طرف مقابل چه واکنشی نشان خواهد داد. دونالد ترامپ، که تاکنون وعدهها و شعارهای متعددی در این زمینه مطرح کرده است، باید نشان دهد که چگونه قصد دارد عمل کند. او مدعی است که هدف اصلیاش این است که ایران به بمب اتم دست نیابد. اما اگر واقعا این هدف مدنظر بود، خروج از برجام منطقی به نظر نمیرسید؛ چرا که برجام اساسا برای جلوگیری از دستیابی ایران به بمب اتم شکل گرفته بود.
ابوالفتح در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» در این باب که در صورت ابراز تمایل ترامپ به ورود تعامل با تهران آیا میتوان به ایجاد توافقی در میانمدت امیدوار بود، گفت: اکنون باید تا 20 ژانویه (اول بهمن) منتظر ماند و دید که پس از آغاز رسمی دوره ریاستجمهوری ترامپ چه تصمیماتی اتخاذ خواهد شد. اگر او بخواهد باب گفتوگو را باز کند، زمینههای آن وجود دارد و مقامات ایرانی نیز برای مذاکره اعلام آمادگی کردهاند. اما اگر ترامپ بخواهد سیاست فشار حداکثری را ادامه دهد، ایران نیز اعلام کرده است که در برابر این فشارها، سیاست مقاومت حداکثری را در پیش خواهد گرفت. تحولات پیش رو نشان خواهد داد که آیا مسیر تعامل و دیپلماسی باز خواهد شد یا تنشها ادامه خواهد یافت.
به باور این کارشناس مسائل امریکا چالش دیگری که در مسیر مذاکرات هستهای ایران وجود دارد و آن را به مراحل حساس و پیچیدهای کشانده و میتواند بر روند مذاکرات و توافقات تاثیرگذار باشد بحران ایجاد شده میان مسکو و واشنگتن است. اکنون باید دید آیا دونالد ترامپ خواهد توانست به صورت همزمان دو چالش بزرگ، یعنی مساله هستهای ایران و جنگ اوکراین را مدیریت کند و به نتایجی دست یابد که زمینهساز توافق و تفاهم باشد یا خیر.
ابوالفتح در رابطه با تاثیرگذاری افراد کابینه احتمالی ترامپ بر مذاکرات احتمالی میان ایران و امریکا گفت: بسیاری از افرادی که به عنوان گزینههای احتمالی کابینه او مطرح هستند، پیشتر در جایگاههای متفاوت درباره ایران اظهارنظر کردهاند. برای مثال، مارکو روبیو که سناتور بوده است یا استفانیک که سابقه نمایندگی در مجلس را دارد، هر کدام دیدگاهها و مواضع تندی در جایگاه نمایندگی را درباره ایران بیان کردهاند. این کارشناس مسائل امریکا در ادامه آورده است: اما نکته مهم این است که جنس ادعاها و اظهاراتی که از سوی نمایندگان پارلمانها مطرح میشود، با مواضعی که اعضای کابینه اتخاذ میکنند، تفاوت دارد. معمولا افرادی که در جایگاه نمایندگی، نظیر کنگره یا مجلس، فعالیت میکنند، سخنان تند و انتقادیتری به زبان میآورند. اما به محض اینکه به سمتهای دولتی منصوب میشوند، رویکردشان تغییر میکند و مواضعشان محتاطانهتر و دیپلماتیکتر میشود. این تغییر لحن و موضعگیری، بخشی از الزامات مدیریت سیاسی و دیپلماتیک است و به همین دلیل، باید دید افراد منتخب کابینه ترامپ چه تاثیری بر سیاستهای امریکا نسبت به ایران خواهند داشت و آیا میتوانند نقشی سازنده در پیشبرد مذاکرات ایفا کنند یا خیر.
به باور ابوالفتح این احتمال وجود دارد که افرادی مانند مارکو روبیو در کابینه جدید ترامپ به عنوان وزیر امور خارجه میتواند نقشی متفاوت از گذشته ایفا کند یا خیر. با این حال، باید درنظر داشت که ترامپ نیز به دنبال مذاکره و توافق با ایران است و نمیتوان گفت که هیچ تمایلی به تعامل ندارد. اصولا تمامی دولتهای امریکا، صرفنظر از گرایش سیاسیشان، رویکرد مذاکره و توافق را در دستور کار خود داشتهاند.
ابوالفتح در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» در این رابطه که توافق موردنظر تهران و ترامپ در چه فاصلهای از یکدیگر قرار دارند، گفت: مساله اصلی این است که انتظارات ایران و امریکا از یکدیگر کاملا متفاوت است. ترامپ مخالف مذاکره یا توافق نیست؛ چراکه حتی خروج او از برجام نیز با هدف ادعایی دستیابی به یک توافق بهتر و جامعتر انجام شد. بنابراین، آمادگیهایی برای مذاکره وجود دارد، اما آنچه مهم است، خواستههای دو طرف از یکدیگر است. به اعتقاد این کارشناس مسائل امریکا اما سوال اصلی این است که آیا امریکا حاضر است نگرانیهای ایران را برطرف کند و حتی امتیازاتی به ایران بدهد، یا اینکه صرفا به دنبال تحمیل خواستههای خود است؟ توافق، ماهیتی مبتنی بر بدهبستان دارد، اما گاه در سیاستهای امریکا این تصور شکل میگیرد که طرف مقابل باید به طور کامل تابع باشد. ابوالفتح در ادامه این تحلیل خود آورده است که این نگرش به ویژه در مقایسه با رویکرد امریکا نسبت به برخی کشورهای آسیایی، آفریقایی و حتی امریکای لاتین مشهود است؛ کشورهایی که در بسیاری موارد، سیاستهایشان بهطور کامل تحتتاثیر امریکا قرار دارد. اما ایران هرگز در چنین چارچوبی قرار نگرفته و رویکرد مستقل خود را حفظ کرده است. این تفاوت اساسی در رویکردها و انتظارات، چالش اصلی در مسیر دستیابی به یک توافق پایدار و قابل قبول برای هر دو طرف است.
به باور ابوالفتح ترامپ اخیرا ادعا کرده است که مشکل میان ایران و امریکا تنها بر سر مساله هستهای است، اما این ادعا به نظر من قابل باور نیست. نه تنها ترامپ، چراکه بهطور کلی هیات حاکمه ایالاتمتحده نیز چنین دیدگاهی ندارد. این موضوع در گذشته نیز مشخص شده است، زمانی که مایک پمپئو، وزیر امور خارجه دولت اول ترامپ، 12 شرط را برای ایران مطرح کرد، مدعی شد که اگر ایران این شروط را بپذیرد، میتواند به وضعیتی به ادعای او نرمال بازگردد و اجازه خواهد یافت که به اقتصاد جهانی دسترسی پیدا کند.
این کارشناس مسائل امریکا در رابطه با دایره شمول شروط احتمالی ترامپ برای مذاکره گفت: این شروط شامل مسائلی فراتر از پرونده هستهای ایران بود، ازجمله برنامه موشکی و فعالیتهای منطقهای ایران. به وضوح مشخص است که اگر مشکل امریکا با ایران صرفا در موضوع هستهای خلاصه میشد، خروج از برجام معنایی نداشت. اما امریکا از برجام خارج شد تا به توافقهای دیگری تحت عنوان برجامهای دو، سه و چهار دست یابد. اکنون نیز این ادعاها تکرار میشود، اما بعید است جمهوری اسلامی ایران در مقطع کنونی یا آینده چنین شروطی را بپذیرد.
ابوالفتح در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب اینکه اساسا ایران حاضر است به خواستههای نامعقول ترامپ تن دهد، گفت: خواستههای مطرح شده در گذشته، نظیر تحویل سلاحها و محدودیتهای گسترده، موضوعی است که کمتر حاکمیتی در جهان میپذیرد، مگر اینکه در شرایط شکست کامل قرار گیرد. در منطقهای مانند غرب آسیا که با ناامنی گستردهای مواجه است، هیچ کشوری حاضر به واگذاری سلاحها و پهپادهای خود نخواهد شد؛ زیرا این امر میتواند منجر به تضعیف امنیت آن کشور و حتی حملههای احتمالی شود.
ابوالفتح بر این باور است که اگر امریکا واقعا تنها در مورد مسائل هستهای نگرانی داشت، باید صادقانه به پای میز مذاکره میآمد. حتی آقای لاریجانی مشاور رهبر انقلاب نیز اخیرا تاکید کرده است که اگر نگرانی اصلی امریکا مسائل هستهای است، این موضوع قابلیت مذاکره دارد. اما شواهد نشان میدهد که مسائل بسیار فراتر از این است.
ابوالفتح در پاسخ به سوال پایانی «اعتماد» در باب اینکه میتوان به منتج شدن توافق احتمالی میان تهران و واشنگتن خوشبین بود یا خیر، گفت: در حال حاضر، فضای بیاعتمادی میان ایران و امریکا عمیقتر از سال 2017 شده است. از یکسو، ایران تهدیدات مکرر اسراییل علیه تاسیسات هستهای خود را با حمایت مستقیم امریکا مشاهده میکند. ازسوی دیگر، امریکا نیز ایران را به عنوان تهدیدی جدیتر از گذشته میبیند. به باور ابوالفتح این عوامل باعث شدهاند که احتمال دستیابی به یک توافق حتی کمتر از گذشته شود. اگر در گذشته احتمال دستیابی به توافق یک دهم درصد بود، امروز این احتمال به مراتب کاهش یافته است. بیاعتمادی شدید میان دو طرف و افزایش تهدیدات متقابل، فضای مذاکره را پیچیدهتر کرده است. به همین دلیل، من شخصا خوشبین نیستم که از این مذاکرات، با وجود تمام ادعاهایی که مطرح میشود، نتیجهای ملموس حاصل شود.