پیام فارس - روزنامه سازندگی /متن پیش رو در سازندگی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
رئیسجمهور مجددا بر طرح بیسرانجام انتقال پایتخت تاکید کرد و خبر داد: “محمدرضا عارف”، مامور بررسی این طرح شده است
طرح انتقال پایتخت که برای هفتمین بار طی 110 سال اخیر مطرح شده، بار دیگر در دستور کار دولت قرار گرفت. مسعود پزشکیان، رئیسجمهور، با تأکید بر لزوم بررسی این موضوع به عنوان یک راهحل برای بحرانهای زیستمحیطی و مشکلات مختلف تهران از عارف، معاون خود خواست تا مأموریت بررسی و امکانسنجی این طرح را آغاز کند. این طرح به ویژه پس از تأکیدات مکرر در خصوص چالشهای تهران نظیر آلودگی هوا، ترافیک، تراکم جمعیت و هزینه بالای مسکن، بار دیگر مطرح شد.
در این سالها بارها طرح انتقال پایتخت از سوی روسای دولت مطرح شده است. اما از زمانی که راهکار ساماندهی به جای انتقال پایتخت از میان گزینههای روی میز انتخاب شد تا به امروز هر بار موضوع انتقال پایتخت مطرح میشود به عنوان امری نشدنی با آن برخورد شده است. هزینههای بالای این انتقال یکی از موانعی است که مخالفان انتقال پایتخت مطرح میکنند.
کشورهایی که مراکز اداری و سیاسی خود را منتقل کردهاند 4 تجربه مشترک دارند. بخش اعظم یا تمام هزینه مورد نیاز برای انتقال مرکز سیاسی و اداری و ساخت آن سایت از محل سرمایهگذاری بخش خصوصی تأمین شده است. کشورهایی مثل مالزی، قزاقستان و کره جنوبی از جمله این کشورها هستند.
بیشتر کشورهایی که تصمیم به انتقال مرکزیت سیاسی و اداری گرفتهاند، تلاش کردهاند شهر جدیدی طراحی کنند تا بتوانند ابعاد امنیتی را در شهر جدید کنترل و با ایجاد یک طرح جامع مدرن، مشکلات شهر جدید را به حداقل برسانند. برای اولین بار موضوع انتقال پایتخت در دوره ریاست جمهوری هاشمیرفسنجانی و شهرداری کرباسچی (سال 1368) مطرح شد و موضوع انتقال پایتخت به سمت ساماندهی تهران سوق داده شد. بعد از آن این موضوع در دوره دولت دهم مطرح شد. در این دوره، برخی از سازمانها مثل سازمان میراث فرهنگی از تهران خارج شدند سپس دوباره به تهران بازگشتند.
همچنین طرح انتقال کارمندان به شهرستانها مطرح ولی پس از مدتی این طرح متوقف شد. دلیل اصلی شکست این طرح، عدم انتقال نهاد و افراد موثر از تهران بوده است. در سال 1391 طرحی از سوی نمایندگان مجلس برای امکانسنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری به مجلس داده شد. این طرح در سال 1394 به تصویب رسید و مقرر شد شورایی تحت عنوان شورای ساماندهی، تمرکززدایی از تهران و امکانسنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری از تهران تشکیل و ظرف دو سال تعیین تکیلف شود.
این راهکار در دولتهای دیگر هم تکرار شد. در دولت سیزدهم اما تقسیم تهران در دستور کار قرار گرفت. احمد وحیدی، وزیر کشور وقت با بیان اینکه انتقال پایتخت یکصد میلیارد دلار لازم دارد، گفت: موضوع تقسیم استان تهران توسط دولت در دست بررسی است و مصوبه مجلس را لازم دارد که باید توسط مجلس دوازدهم بررسی و تصویب شود. به گفته او تهران یکپنجم جمعیت کشور را در خود جا داده و خیلی بزرگ است و کنترل آن نیز حائز اهمیت است.
وحیدی با بیان اینکه تقسیمات کشوری یک ابزار برای اداره بهتر و رسیدگی بهتر است، گفت: در استان تهران توازن خوبی نداریم. در بعضی شهرهای استان وضع خوب است و در برخی شهرها، وضعیت مناسبی نداریم لذا مدتی است که بحث تقسیم استان تهران مطرح شده است.
او هدف از تقسیمات استان تهران را جلوگیری از تمرکززدایی، امکان رسیدگی بهتر به شهرهای کمتر توسعه یافته و اداره بهتر عنوان کرد و افزود: سیاست دولت در راستای ایجاد عدالت و بهبود رفاه برای شهروندان است و برای بهتر اداره شدن، تشکیل استانهای غربی و شرقی تهران را در برنامه داریم. انتقال پایتخت از سالیان طولانی مطرح بوده که این موضوع نیز باید به طور کارشناسی بررسی شود و نمیتوان فوری تصمیمگیری کرد ضمن اینکه هزینه گزافی حدود یکصد میلیارد دلار بودجه برای این کار لازم است. سالهاست که موضوع جابهجایی پایتخت به یکی از موضوعات مورد علایق رسانهها، برخی مقامات خرد و کلان و حتی مردم عادی تبدیل شده و هر بار که به عنوان راهکار مورد بررسی قرار میگیرد، پاسخ مسئولان به این جابهجایی منفی است .
در این بین انتقادات بسیاری از طرح انتقال پایتخت به ویژه از سوی کارشناسان و مدیران شهری مطرح شده است. آنان معتقدند که مشکلات اصلی پایتخت شامل تراکم جمعیت، آلودگی هوا، ترافیک و مسأله فرونشست زمین، ریشه در تمرکز شدید فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در تهران دارد و حتی با جابهجایی پایتخت، این مسائل به قوت خود باقی خواهند ماند.
در حالی که بررسیها نشان میدهد، طرحهای مشابه در دیگر کشورها نتایج مثبتی بهدنبال نداشته است، تجربه کشورهای مختلف همچون اندونزی، که در حال اجرای پروژه انتقال پایتخت خود هستند، به خوبی نشان میدهد که این فرآیند پرهزینه و زمانبر است و مشکلات تازهای بهوجود خواهد آورد.
بهنظر میرسد که طرح انتقال پایتخت نیازمند بازنگری جامع و مطالعات دقیقتری باشد تا با شفافسازی اهداف و راهکارهای عملی، تصمیمگیریهای منطقی و مؤثری برای حل بحرانهای تهران اتخاذ شود.
طرح شکست خورده!
محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران چندی پیش ضمن اشاره به مسبوق به سابقه بودن این پیشنهاد به «سازندگی» گفته بود که؛ در سال 1369 انتقال مرکزیت سیاسی کشور به خارج از تهران از طریق دولت به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، حول محوریت حسن روحانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ارجاع شد. آقای روحانی از همه دستگاههای نظامی و دولتی دعوت کرده و هر هفته بالغ بر یک یا دو جلسه گفتوگوهای مشورتی پیرامون موضوع ارجاعی انجام میشد. موضوع بیش از 6 ماه در دستور کار دبیرخانه شورای امنیت ملی بود. آیتالله هاشمیرفسنجانی در ارجاع خود تاکید کرده بودند که مساله به نحوی بررسی شود که آیا اساساً به مصلحت کشور هست یا نه؟
به گفته عطریانفر؛ بنده نیز به سبب مسئولیت حوزه مسائل سیاسی و اجتماعی در وزارت کشور به نمایندگی از این وزارتخانه در این جلسات شرکت میکردم. ابعاد موضوع در همه سرفصلها مورد بحث و بررسی قرار گرفت حتی درباره جانمایی نقاطی در ایران مورد شناسایی قرار گرفت. ازجمله منطقه سمیرم، اطراف سمنان و اطراف اسلامشهر. با توجه به شناخت کافیای که از مناطق گسترده ایران داشتم، معتقد بودم امکان این کار وجود ندارد مگر منوط به یک نظریه قابل دفاع باشد. عطریانفر اضافه کرد: در آن زمان چند پرسش را مطرح کردم؛ اینکه با چه هدفی قصد جابهجایی مرکز سیاسی کشور را دارید؟ آیا این اقدام مشابه رفتار پاکستانیهاست که پایتخت را از شهری فقیر به نام راولپندی به مرکزیت اسلامآباد منتقل کردند؟ آیا با هدف نجات پیدا کردن دولتمردان از ترافیک تهران است تا روابط مدیریتی اجرایی در کلونیهای بسته که نزدیک به هم تدارک دیده میشوند، عملیاتی شود؟ یا اساسا به دنبال آن بودند که مساله تهران را حل کنند؟
او ادامه داد که؛ ذهنیت حاکم این بود که شهری با ظرفیت 80 هزار نفر را سروسامان بدهند که بنا بر ارزش اعتبار ریالی آن زمان، کمتر از 100 هزار میلیارد تومان هزینه داشت و این مقدار از اعتبار در توان دولت نبود. دهها برابر قدرت بودجه کشور میشد و نهایتاً این ماجرا به دلیل صورتمساله مبهم و منابع مالی بسیار سنگین، آن هم در شرایط جنگی کشور ،متوقف شد.
عطریانفر تاکید کرد: اما به موازات این ماجرا یک اتفاق خردمندانه و قابل دفاعی رخ داد. با همه اشکالات؛ مدیریت شهری در آغاز دولت آیتالله هاشمیرفسنجانی از دست نیروهای ناکارآمد خارج شد و در اختیار یک تیم موفق و مجرب که تجربه ارزشمند اداره شهری چون اصفهان با محوریت آقایان غلامحسین کرباسچی و محمدحسن ملکمدنی که شهرداران موفق و شایسته آن شهر بودند، قرار گرفت. این تیم با پشتیبانی وزارت کشور آقای عبدالله نوری و حمایت قاطعانه رئیسجمهور وقت، ماموریت ساماندهی شهر تهران را بر عهده گرفتند و تهران را از شهری فروخورده، فقیر، ناتوان، آلوده و فاقد ساختارهای شهری تبدیل به شهری توسعهیافته کردند. در همان ایام آقای اردوغان، رئیسجمهور فعلی ترکیه و شهردار آن زمان استانبول در سفری رسمی به تهران، با چشم اعجاب به تهران نگاه میکرد و آرزو داشت که ای کاش بتواند استانبول را به درجه توسعهیافتگی تهران ارتقا بدهد.
عطریانفر ادامه داد: موضوع انتقال مرکز سیاسی اگر با هدف حل مشکلات زیستمحیطی، ترافیک، آب، انباشت فعالیتهای اقتصادی و مسائل سرریز حوزه صنعت، مهاجرتهای بیرویه و کنترل شهر برای ایجاد یک شهر تراز و شأن شهروندان تهرانی دنبال شود به صرف انتقال مرکزیت سیاسی به یک نقطه دیگر، قابل حل نیست. با توجه به تجربه شخصی، توصیه خیرخواهانهای به برادر عزیزمان، آقای مسعود پزشکیان میکنم که حل مساله تهران و گرفتاریهای ناشی از آشفتگیهای موجود تنها با انتقال پایتخت و مرکزیت سیاسی ممکن نیست. با توجه به اینکه نظریه جابهجایی مرکزیت سیاسی در کشورها متعلق به نگاه قبل از دهکده جهانی است، امروز که بخش بزرگی از سرنوشت و زندگی مردم در چارچوب نظامهای مجازی و اینترنتی و در اصطلاح e-government تعریف میشود این پیشنهادها، نوعی آب در هاون کوبیدن است. آن هم در کشوری که به جای سرمایهگذاری روی شبکههای ارتباطی هنوز گرفتار فیلترینگ است و این مساله را حلوفصل نکرده است.
http://www.Fars-Online.ir/fa/News/881287/اختراع-دوباره-چرخ!-انتقاد-«سازندگی»-از-طرح-انتقال-پایتخت