پیام فارس - فرهیختگان /متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
علی مزروعی| چندسالی است که در گوشهکنار فضای سیاسی نجواهایی درمورد الزامی بودن حرکت به سمت هستهای شدن مطرح میشود. اخیرا نیز سیدحسن خمینی در یک برنامه تلویزیونی طی اظهاراتی بالابردن سطح بازدارندگی را الزامی دانسته است. او در اینباره میگوید: «بازدارندگی نظامی ما باید یک سطح بالاتر برود امروز دنیا به شرایطی رسیده که لازم است بازدارندگی ما قویتر شود.» این اظهارات در فضای رسانهای این برداشت را به وجود آورده است که سیدحسن خمینی تلویحا حرکت به سمت ساخت سلاح هستهای را لازمه بازدارندگی دانسته است. زمزمههای ساخت سلاح هستهای که پیش از این کمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی با کلیدواژه احتمال تغییر دکترین هستهای مطرح کرده بود اکنون در فضای سیاسی به قدری پیچیده است که بعضا چهرههایی همچون سیدحسن خمینی که رویکرد میانهتری در روابط خارجی دارند آن را به زبانهای مختلف مطرح میکنند. فارغ از اینکه بخواهیم برای افزایش توان تسلیحاتی کشور نسخهای بپیچیم اما باید این گزارههای سیاسی را کمی با دادههای موجود نیز تطبیق دهیم. تنها چیزی که با قطعیت میتوان گفت این است که با توجه به وضعیت امنیتی که برخی دارندگان سلاح هستهای به آن دچارند صرفا داشتن توانایی هستهای یا حتی ساخت سلاح هستهای برای ایران، بهتنهایی کافی نخواهد بود. همانطور که مثالهای رژیمصهیونیستی و کشورهای دیگر نشان داده است برای دستیابی به بازدارندگی کامل باید به همه جنبهها از جمله «نیروهای نظامی متعارف، قابلیتهای نامتقارن، قدرت دیپلماتیک و ثبات اقتصادی و سیاسی» توجه شود.
استدلال بازدارندگی براساس دکترین «تخریب حتمی متقابل» مطرح شد
کشورهای دارنده سلاح اتمی با این استدلال که این سلاح با ایجاد مفهوم «بازدارندگی هستهای»، از حمله نظامی به کشور دارنده جلوگیری میکند داشتن این سلاح را توجیه میکنند. این بازدارندگی بر پایه دکترین «تخریب حتمی متقابل» استوار است. این مفهوم به معنای آن است که هرگونه حمله هستهای به یک کشور مسلح به بمب اتم منجر به پاسخ هستهای گسترده و مخرب از سوی آن کشور خواهد شد که نتیجه آن نابودی هر دو طرف است. به بیان دیگر کشوری که دارای سلاحهای هستهای است به دشمنان بالقوه پیام میدهد که هرگونه حمله به آن میتواند به نابودی کامل مهاجم منجر شود. این تهدید بازدارنده باعث میشود کشورهایی که قصد حمله دارند، دوباره درباره عواقب چنین تصمیمی فکر کنند. در طول جنگ سرد بین ایالات متحده و شوروی سابق هر دو کشور به دلیل برخورداری از حجم عظیمی از سلاحهای هستهای از حمله مستقیم به یکدیگر خودداری کردند زیرا میدانستند که جنگ هستهای پایانپذیر نیست و به نابودی هر دو طرف منجر میشود. قدرت تخریبی بسیار بالای سلاحهای هستهای باعث میشود هرگونه استفاده از آن منجر به تلفات عظیم انسانی و ویرانی غیرقابل جبران شود. همچنین کشورهای دارای سلاح هستهای به سیستمهای موشکی پیشرفته دسترسی دارند که میتوانند در مدت زمان کوتاهی پاسخ متقابل دهند، مانند موشکهای بالستیک قارهپیما یا زیردریاییهای حامل موشکهای هستهای. درحال حاضر 9 کشور در جهان بهطور رسمی سلاحهای هستهای در اختیار دارند. براساس آمارworldpopulationreview، ایالات متحده با 6257، روسیه با 5550، چین با 350، فرانسه با 290، انگلستان با 225، پاکستان با 165، هند با 156، رژیمصهیونیستی با 90 و کرهشمالی با 50 سلاح هستهای کشورها و رژیمهایی با بیشترین تسلیحات هستهای در سال 2024 هستند. کشورهایی که سلاح هستهای ندارند اما بهطور گستردهای باور بر این است که توانایی ساخت آن را دارند شامل ژاپن، آلمان و کرهجنوبیاند. این کشورها دانش و زیرساخت لازم برای تولید سلاح هستهای را دارند و در صورت تصمیمگیری سیاسی میتوانند بهسرعت چنین سلاحهایی تولید کنند اما تاکنون به دلایل مختلف از این کار خودداری کردهاند.
مثالهای نقض ایده بازدارندگی تکبعدی
چندین کشورند که با وجود داشتن سلاح هستهای نتوانستهاند به بازدارندگی کاملا مؤثر دست یابند. این امر به دلایل مختلفی مانند شرایط داخلی، سیاستهای منطقهای یا تهدیدات خاصی که با آن مواجهاند، بستگی دارد. کره شمالی در دهههای اخیر توانسته به سلاحهای هستهای دست یابد و آنها را بهعنوان ابزار بازدارندگی در برابر تهدیدات نظامی خارجی، بهویژه از سوی آمریکا و کرهجنوبی معرفی کند. با این حال بازدارندگی کره شمالی با چالشهای زیادی روبهروست. کره شمالی از سوی جامعه بینالمللی بهعنوان یک کشور بیثبات و غیرقابل پیشبینی تلقی میشود که این موضوع میتواند بازدارندگی این کشور را تضعیف کند، زیرا مخالفان آن معتقدند که میتوانند بدون استفاده از نیروی نظامی مستقیم، کره شمالی را از طریق دیگر ابزارها مانند تحریمها و فشار دیپلماتیک تضعیف کنند. پاکستان و هند نیز با وجود داشتن سلاحهای هستهای به بازدارندگی کامل نرسیدهاند. پاکستان و هند هر دو سلاح هستهای دارند اما این امر از درگیریهای نظامی میان آنها جلوگیری نکرده است. پاکستان همچنین با تهدیدات تروریستی داخلی و ناامنی در مناطق مرزی بهویژه از سوی گروههای شبهنظامی روبهروست که این تهدیدات اغلب از سوی نیروی هستهای مهار نمیشود. بازدارندگی هستهای هند نیز نتوانسته مانع درگیریهای مرزی با چین و پاکستان شود. برای مثال، تنشهای مرزی اخیر با چین در منطقه لاداخ و درگیریهای دورهای با پاکستان نشان میدهد که تهدید هستهای از وقوع درگیریهای متعارف جلوگیری نکرده است. آفریقای جنوبی در دوران آپارتاید بهطور مخفیانه چندین سلاح هستهای تولید کرد اما به دلایل داخلی و بینالمللی این کشور در سال 1989 تصمیم به نابود کردن زرادخانه هستهای خود گرفت. تجربه آفریقای جنوبی نشان میدهد که حتی با وجود سلاحهای هستهای، بازدارندگی کافی وجود نداشت. سیاست آپارتاید و اقدامات نظامی این کشور در جنوب آفریقا منجر به انزوای بینالمللی و فشار اقتصادی شدید از سوی جامعه جهانی شد، بهطوریکه سلاح هستهای نتوانست از این فشارها جلوگیری کند. این موارد اگرچه بیاثر بودن سلاح هستهای در کنترل تنشهای سیاسی و نظامی را نشان نمیدهد اما اثبات میکند که صرفا داشتن سلاح هستهای بهتنهایی تضمینی برای ایجاد بازدارندگی مؤثر نیست، زیرا بازدارندگی به عوامل متعدد و پیچیدهای بستگی دارد که صرفا به داشتن سلاحهای هستهای محدود نمیشود.
طبیعت پیچیده تهدیدات امنیتی کارآمدی ایده بازدارندگی با سلاح هستهای را کاهش میدهد
بازدارندگی هستهای عمدتا در برابر تهدیدهای دولتمحور و کلاسیک کارآمد است، جایی که دو دولت ممکن است به دلیل ترس از پاسخ هستهای از حمله نظامی گسترده به یکدیگر اجتناب کنند. اما بسیاری از تهدیدات امروزی از سوی گروههای غیردولتی، تروریستی یا حتی حملات سایبریاند که با تهدید هستهای قابل مهار نیستند. سلاحهای هستهای نمیتوانند بهطور مؤثر علیه گروههایی مانند داعش استفاده کنند؛ چراکه این گروهها بهطور غیرمستقیم توسط دولتهایی همچون رژیمصهیونیستی کنترل میشوند و فعالیتهای آنان به دلیل ماهیت غیرمتمرکز و غیرمتعارفشان خارج از دامنه تهدیدات هستهای است. با استدلالی مشابه میتوان گفت در مقابله با تهدیدات سایبری نیز، استفاده از سلاح هستهای نه ممکن است و نه منطقی. این نوع تهدیدها غالبا به دلیل عدم وابستگی به سرزمین مشخص یا جمعیت متمرکز از دایره تأثیر بازدارندگی هستهای خارج میشوند. سلاحهای هستهای همچنین به دلیل قدرت تخریب عظیم و آثار ویرانگر انسانی و محیطزیستی، احتمالا به خود کشور استفادهکننده نیز آسیب وارد میکنند و تهدیدی تلقی میشوند لذا استفاده از آنها بهشدت محدود به شرایط خاص و نادر است. درگیریهای کوچک یا تهدیدات غیرمتعارف مانند حملات نیابتی، تحریمهای اقتصادی یا فشارهای دیپلماتیک، استفاده از سلاح هستهای را غیرمنطقی و غیرممکن میکند. استفاده از سلاح هستهای نهتنها ممکن است بازدارندگی ایجاد نکند بلکه میتواند به واکنشهای شدید بینالمللی و تحریمهای سنگین منجر شود. بهعنوان مثال، یک حمله هستهای از سوی یک کشور ممکن است منجر به انزوای بینالمللی شدید و واکنش نظامی همگانی علیه آن کشور شود. البته این مسئله ممکن است به دلیل نفوذ کشورهای غربی در سازمانهای بینالمللی برای آنها کمتر چالشبرانگیز باشد اما برای کشوری همچون ایران که تحت فشار و تمرکز شدیدند این چالش را نمیتوان نادیده گرفت. البته درمورد کشورهای غربی نیز استفاده از سلاح اتمی موجی از واکنشهای منفی افکار عمومی را در پی خواهد داشت که قدرت نرم آنها را کاسته و اثرگذاری اجتماعیشان را بهتدریج از بین میبرد.
ابزارهای نظامی فعلی دست ایران را برای بازدارندگی نظامی پر کرده است
برای رسیدن به «بازدارندگی مؤثر»، ایران باید مجموعهای از الزامات نظامی، دیپلماتیک و اقتصادی را رعایت کند که تنها به توانایی هستهای محدود نمیشود. بازدارندگی یک مفهوم چندبعدی است که در آن کشورها باید به ترکیبی از قابلیتهای نظامی و غیربازدارنده توجه کرده تا تهدیدات بالقوه را مدیریت کنند. ایران باید نیروی نظامی خود را در همه حوزهها تقویت کرده تا بتواند تهدیدهای نظامی مختلف را مدیریت کند. ایران تاکنون سرمایهگذاری قابلتوجهی در توسعه موشکهای بالستیک و کروز کرده است. توانایی در رسیدن به اهداف دوربرد میتواند در ایجاد بازدارندگی مؤثر نقش داشته باشد. سیستمهای موشکی قوی بهعنوان یکی از ارکان کلیدی بازدارندگی متعارف در نظر گرفته میشوند. نیروی دریایی قوی بهویژه در خلیجفارس و تنگه هرمز نقش مهمی در کنترل خطوط کشتیرانی و جلوگیری از اقدامات نظامی بالقوه دارد. پدافند هوایی پیشرفته و یکپارچه میتواند تهدیدهای هوایی از سوی دشمنان را کاهش داده و بازدارندگی بیشتری ایجاد کند. ایران برای ایجاد بازدارندگی در مقابل تهدیدهای امنیتی که از جانب آمریکا و متحدان منطقهای خود احساس میکند علاوهبر بهروزرسانی تسلیحات نظامی خود از قابلیتهای نامتقارن برای بازدارندگی در برابر تهدیدات فراتر از نیروهای متعارف استفاده میکند. بهطور مثال ایران در سالهای اخیر تواناییهای قابلتوجهی در زمینه جنگ سایبری ایجاد کرده است که میتواند بهعنوان ابزاری نامتقارن برای ایجاد بازدارندگی در مقابل حملات استفاده شود. درمورد سلاح هستهای نیز برخی تحلیلگران بدون اینکه به ساخت سلاح اتمی توصیه کنند معتقدند ایران باید بتواند تهدید «توانایی هستهای بالقوه» را حفظ کند، بدون اینکه الزاما بخواهد بهصورت کامل وارد حوزه ساخت سلاح هستهای شود.
به دیگر مؤلفههای بازدارندگی هم توجه شود
برای حفظ بازدارندگی پایدار ایران باید در کنار تقویت نظامی به دیپلماسی فعال هم توجه کند. همکاری با قدرتهای منطقهای و جهانی، ایجاد ائتلافهای استراتژیک و مدیریت روابط دیپلماتیک میتواند ایران را در موقعیت قویتری در منطقه قرار دهد. برای مثال روابط با روسیه و چین و تعاملات در چهارچوبهای بینالمللی مانند سازمان همکاری شانگهای میتوانند قدرت دیپلماتیک ایران را افزایش دهند. بازدارندگی همچنین نیازمند یک اقتصاد قوی و پایدار است. بدون اقتصادی مقاوم کشور نمیتواند منابع کافی برای حمایت از قدرت نظامی خود داشته باشد بهویژه در شرایط تحریمهای اقتصادی ایران باید راههایی برای تقویت اقتصاد داخلی و کاهش وابستگی به صادرات نفت پیدا کند تا تحت فشارهای اقتصادی بینالمللی ناتوان نشود. علاوهبر این موارد ایران باید بتواند پایداری سیاسی داخلی را حفظ کند و از پشتیبانی مردم برای سیاستهای خود برخوردار باشد. اگر دولت در داخل سرمایه اجتماعی نداشته باشد بازدارندگی خارجی آن نیز ضعیف خواهد شد.