بزرگنمايي:
پیام فارس - نخستین شب قدر در حرم حضرت معصومه سلاماللهعلیها با حضور پرشور زائران، پر از اشک و دعاهای عاشقانه بود. فضای معنوی حرم، دلها را به سوی آسمان پرواز داد و شب احیا را با دعای جوشن کبیر زیباتر کرد. - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، ماه رمضان از نیمه گذشته و نخستین شب قدر، شب سرنوشت، از راه آمده است.
هوا هنوز تاریک نشده و اذان مغرب روز هجدهم گفته نشده که زائران از گوشه و کنار شهر، از خیابانهای اطراف، از میدان آستانه و از کوچههای باریک منتهی به حرم، خود را به این آستان نورانی میرسانند. برخی با گامهایی سریع و مشتاق، برخی آرام و مملو از تأمل. صدای همهمهای نرم در فضا پیچیده است؛ نجواهایی که بیشترشان با نام خدا و اهلبیت(ع) آغاز میشود. مسیر عشق؛ قدمهایی که مقصدشان نور است
از همان ابتدای ورودیهای حرم، خانوادههایی دیده میشوند که دست کودکانشان را گرفتهاند؛ پدری که دست کوچک دخترکش را در دستانش فشرده، انگار که میخواهد مهر اهلبیت(ع) را در دلش جاودانه کند. مادری که آرام در گوش پسر کودکش دعا میخواند و او در آغوش مادر کمکم به خواب میرود. نوجوانانی که چشمانشان پر از اشتیاق است، با چهرههایی که معصومیت و کنجکاوی در آن موج میزند.
با نزدیک شدن به صحنها، صدای زمزمه دعا بیشتر میشود. گروهی کنار دیوارهای حرم نشستهاند، چشمان بسته، دلهایی گشوده. پیرمردی که تسبیح در دست دارد، زیر لب چیزی میگوید و گاهگاه، آهی عمیق از سینه برمیآورد. زن میانسالی که دستانش را روی صورتش گذاشته، گویی در سکوتی عمیق با خداوند راز و نیاز میکند.

تلاوت آیات وحی در شبستان؛ آغازی برای شب احیا
در شبستان امام خمینی(ره)، کرسی تلاوت علوی برپا شده است. قاریان ممتاز کشور یکی پس از دیگری قرآن را با صوتی جانبخش تلاوت میکنند. هر آیهای که خوانده میشود، دلها به لرزه درمیآید. چشمها بسته، دلها غرق در معنا، و لبهایی که بیاختیار آیات را همراهی میکنند.
کمی آنسوتر، گروه تواشیح «انوار الهدی» نوای ملکوتی سر میدهند. صوتشان چنان در فضای شبستان طنینانداز شده که گویی فرشتگان نیز به آن گوش سپردهاند. نغمههایشان، اشکها را به ضیافت عشق میبرد.

مواکب پذیرایی؛ جرعهای چای، جرعهای عشق
در صحنها و اطراف حرم، موکبهای پذیرایی از زائران، با چای و خرما از شبزندهداران پذیرایی میکنند. خادمی با لبخندی گرم، استکانی چای را به زنی میدهد که انگار در دلش هزاران حرف ناگفته دارد. مردی که چای را با دستهای لرزان میگیرد، چند لحظه همانطور به استکان خیره میماند؛ گویی در میان بخار چای، خاطراتی را مرور میکند.
کودکی کنار چایخانه نشسته، دستانش را دور استکان گرم چای حلقه کرده و با تعجب به جمعیت نگاه میکند. او هنوز معنای این شب را نمیداند، اما گرمای چای در دستانش، گرمای عشق اهلبیت(ع) را در دل کوچک او مینشاند.

دعای جوشن کبیر؛ صدایی که آسمان را میشکافد
با آغاز قرائت دعای جوشن کبیر، تمام صحنهای حرم در سکوتی عمیق فرو میروند. تنها صدا، صدای مناجات است؛ صدایی که قلبها را میلرزاند، روحها را به پرواز درمیآورد. «الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب»، این نالهها از عمق جان برمیخیزد. اشکهایی که بیاختیار از گوشهی چشمان سرازیر میشوند.
جوانی در گوشهای از صحن، سرش را میان دو دست گرفته و زیر لب نجوا میکند. گاهی دستانش را بالا میبرد، گاهی روی صورتش میگذارد. نوجوانی در گوشهای، دستانش را بالا برده و زمزمه میکند. اشکهایش آرام از گونههایش جاری است. کودکی که در آغوش مادرش به خواب رفته، اما دستان مادر هنوز رو به آسمان است.

لحظات احیا؛ قرآن بر سر، دلها در آسمان
وقتی آیین قرآن به سر گذاشتن آغاز میشود، تمام نگاهها رو به قرآن است. دستانی که کتاب آسمانی را روی سر گذاشتهاند، دلهایی که بیقرارتر از همیشه میتپند. صداها لرزان، چشمان خیس، دلها پر از امید و توبه. مردی که با صدایی آرام، در میان انبوه جمعیت، نام تکتک اهلبیت(ع) را زمزمه میکند. زنی که با هر «بک یا الله»، اشک بیشتری از چشمانش سرازیر میشود.

شبی که پایانش، آغاز است
نزدیک به سحر، بسیاری هنوز در حرم ماندهاند. برخی در گوشهای از صحن، هنوز در فکر و دعا غرقاند. برخی سرهایشان را به دیوار تکیه دادهاند، انگار که نمیخواهند از این حال و هوا بیرون بیایند. پدری که آرام بر سر پسرکش دست میکشد و در گوشش دعایی زمزمه میکند. دختری که کنار مادرش نشسته و هنوز اشکهایش را پاک نکرده است.
سحر که نزدیک میشود، شب نوزدهم رمضان در حرم حضرت معصومه(س) به پایان میرسد. اما این شب، در دلها جاودانه خواهد ماند. شبی که اشکها، دعاها، نجواها و توبهها در آسمان ماندگار شدند. شبی که زائران با دلهایی سبکتر، امیدی بیشتر و ایمانی محکمتر، از این آستان نورانی خارج خواهند شد.

انتهای پیام/