سرمقاله اعتماد/ تبعیض مثبت!؟
مقالات
بزرگنمايي:
پیام فارس - اعتماد / « تبعیض مثبت!؟ » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته مهرداد پشنگ پور است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
تبعیض روا و ناروا، مثبت و منفی، خوب یا بد ندارد، تبعیض در ذات خود مذموم و ناپسند است و مادام که مقید شود به صفاتی که آن را خوب جلوه دهند درست در موقع و مقام اعمال ظلم قرارمیگیرد، یعنی تلاش برای سفید نشان دادن سیاه و این همان قلب واقعیت است و مکتوم کردن حقیقت. تبعیض با بهانه، شایسته نیست و نباید اینگونه در مسیری غلط افتاده سپس تلاش کرد با صفات و قیود، آن را زیبا جلوه داد چرا که از کژی، کژی زاید و از راستی جز راستی نشاید! اصل بد نیکو نگردد چونکه بنیادش بد است مانند تبعیض! نمیتوان بار کج نهاد و خشت کج بنیان کرد و کماکان امیدوار به رسیدن منزل و وصول مقصود بود و ساییدن سر به دامن ثریا! شورای راهبردی رییسجمهور منتخب، به نظر در چنین مسیری وارد شده است برای گزینش یاران و اعضای هیات دولتش، هرچند به نظر مسامحه هستُ و باشد و منظور خیر، لیکن اقتضای ذات آن ناپسند است! راه و مسیر برگزیده شده هم البته جدید است و تازه و بیشک و ریب خطا که هر لحظه در کمین رفتار و کردار آدمیست، در راه نوینِ تجریهآموزی؛ بیشتر ممکن و در کمین است؛ از همین رو نقد سازنده باید تا کژی به راستی متمایل و سنگی بنا گذاشته شود که تا ثریا دیواری کج نباشد و سرانجام راست بنماید! عالیجنابان نیک میدانند سنجههایی که میتواند خواسته یا ناخواسته منجر به تفتیش عقاید شوند راه محکومی است که تاکنون زیان و آزارهای بسیاری از آن دیدهایم، همینطور که با ١٠ و ٢٠ و ١٠٠ نمیتوان یار و همراه گزید و اعتقاد و باور مردمان را سنجید و برای توجیه آن، ناروا به «تبعیض مثبت » متوسل شد! اصل اصالهالظهور جاری واصل برائت هم در این میان واضح و هویداست. اینکه فردی بگوید من بر آن عقیدهام کافی و شایسته نیست یکی را برای اعتقادی با این توجیه که از حیث نسبت جمعیتی در اکثر نیست مستحق پاداش و امتیاز بدانیم و دیگری را نه و حتماً پذیرفته نیست آنانکه اکثریت هستند حقوق بیشتری در بهرهمندی داشته باشند!
اینگونه محاسبات ریاضی و کنکاش در چون و چرای باطن و باور مردم و زندگی ایشان برای احراز مقامی و واگذاری مسوولیتی، حتما رسم مسلمانی نیست، انصاف هم به نظر نمیرسد چنین اقتضاء داشته باشد.
کار اما باید به سرانجام برسد و تکلیف ملک و مملکت معلوم شود، اما نه با «تبعیض » چه مثبت یا منفی، که در هر حال و حالت ذاتش نابرابری به همراه دارد و منشأ بدی، مامن و بنیاد ظلم و ناعدالتی است.
تبعیض مثبت حتما سرآغاز بیراهه هست برای همین باید معیار و سنجههایی بهکار برد که عینی باشند و متعین و مشخص، مانند تقوی، نیکوکاری و شرافتمندی.
مراد از تقوا نیز آن تقوایی نیست که ریشه در پرهیزکاری و مذهب دارد و نه آن نیکوکاری که مرسوم میان مردمان هست، هر چند که نباید به اینها بیتفاوت بود والا پیشه شرافتمندی نیز بیاثر میگردد.
بدیهی است در ملکی که چراغ شرع در آن قرنها تابیدن گرفته متقی بودن به دین و شرع، آیین و کتاب، سنت و سیره امر ذاتی است و ریشه در خون دارد و سر بر کبریا اما قرار ما مردمان و شما سیاستمداران این نیست که میزان دین و باور مردم را بسنجیم و بیازماییم که اینگونه همان هستههای گزینشی هستیم که متر و معیار دینداری را جستوجو در باور و بطون مردم میدانستند و ظاهر را هم آنگونه که بایسته و ممدوح بود مورد نکوهش قرار میدانند و حتی گاهی دلیلی برای عقاب و عتاب ! «تبعیض مثبت» را دهههای پیش آزمودهایم، با نام دیگر ولی با همان طعم و مزه! قرار شد رخت خویش از آن ورطه بیرون کشیم و درب هم بر همان پاشنه نچرخد! باید باور داشته باشیم بین تبعیض و مثبت و منفیاش فاصلهای نیست.
ایمان به سرشت یک کشور و باور به قوانین آن و وفاداری به میهن برای تقوا فرد کافی است و این معیارها کفایت لازم برای متقی بودن را دارد و فردی اینگونه متقی، نیکوکار است چرا که مصلحت کشور و مردمش را میخواهد.اینگونه شرافتمندی تبلور پیدا میکند و برجسته میشود زیرا دین و آیین مُلک و مملکت در صدر اولویتهای او قرار میگیرد.
شرافتمندان، اینچنین نه در اقلیت هستند نه در این گروه یا آن قوم و مذهب، بلکه در اکثریت هستند و بسیارند میان مردم؛ میان همه اقوام، گروهها، مذاهب، بنابراین اینها همهای هستند که اینچنین اکثریت میشوند و کمیتشان تاثیری در شرافتشان ندارد و برای شرافتمندی نیاز به نمره ندارند!
آنان نیاز به تبعیض مثبت ندارند، نمرههای ده، بیست و سی هم قادر به سنجش شرافت ایشان نیست.ایشان اشرافیاند که با به اصطلاح تبعیض مثبتشان ایشان را مورد هجوم قرار میدهیم، زیرا مادونی نیستند که با نمره و امتیاز و تکماده بتوانند با دیگران رقابت کنند و این حاصل نمیشود و نشده مگر با گزینش بر اساس ضوابط نامتعارف با اتکاء ناموجه به «تبعیض ناروا ».
مردمان شریف، زن و مرد هم ندارند، شرافت به جنس آدمی هم وابسته نیست. معادلات ریاضی، فحص و بحث برای تقوای شرافتمندان کاربردی ندارد، این ابزارها کمیاند و تنها برای شمارش تعداد اشراف مناسب هستند والا شرافتمندان را اینگونه جستوجو نمیکنند!
اگر معیارها را درست بنیان نهید، ضرورتی به زیر و رو کردن، اقوام، مذاهب و اکثر و اقل کردن آدمیان نیست که این عین دین و اعتقاد صالح است. هر که با تقواتر، نیکوکارتر و هرکسی نیکوکارتر، شریفتر و به این ترتیب با متر و ضابطه نه تنها در گرداب خلق واژه نخواهیم افتاد بلکه از گزند طعنه و اتهام رقیب هم در امان خواهیم ماند.
معیار هایتان را ظریفانه بازنگری کنید، نیازی نیست فلک را سقف بشکافیم تا طرحی نو در اندازیم؛ « یُکلِّفُالله نفْساً إِلاّ وُسْعها ».
-
سه شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۹:۵۵
-
۱۴ بازديد
-
-
پیام فارس
لینک کوتاه:
https://www.payamefars.ir/Fa/News/832413/